رایج ترین اصطلاحات زبان انگلیسی http://www.freeenglish.ir/

a bird's eye view چشم انداز از بالا – نگاه کلی

a gleam in eyeبرق نگاه

all my eye! همش کشکه!

An eye for an eye چشم در برابر چشم

a sight for sore eyes مایه روشنی چشم – منظره ی دلپذیر

be all eyes چهار چشمی مراقب بودن

Dot the l’s and cross the t’s
مو به مو بررسی کردن

Give me a break
چاخان نکن

Get a kick out of something
لذت بردن

Have a visit from the stork
بچه دار شدن

Skip town
جیم شدن

Wouldn’t be caught dead
نمیمیرم که – اتفاقی نمیفته

Just as you say                   هر چی تو بگی                  

Take it or leave it                یا قبول کن یا یرو

Haggle                                چونه نزن                                           

Would you follow me?          میشه دنبالم بیایین؟

Saving your presence!           دور از حضور شما

Cut one’s teeth(on)
تجربه کسب کردن

Be on the wagon
لب به مشروب نزدن-غیر الکلی

On the line
از دست دادن

Pull the plug on something
جلوگیری کردن-مانع شدن

Crystal clear
کاملا واضح و روشن

Take a walk down memory lane
یادی از خاطرات گذشته کردن

A ball park figure
حساب سرانگشتی

You can say that again
باهات موافقم

A rule of thumb
عرف-قانون

Be all thumbs
دست و پا چلفتی
A soft touch
آدم ساده لوح که به راحتی می توان از او پول گرفت

At eleventh hour
آخرین لحظه

Eighty-six somebody
از شر کسی خلاص شدن

Have had it
دیگه طاقت ندارم


it'll spoil my appetite  اشتهامو کور کرده

my GOD damn him خدا رحمت کند

my GOD bless him خدا رحمتش کند

my GOD for give him خدا ببخشدش

my GOD kill him خدا بکوشدت

im done تا خر خره خوردم

i will get it من جواب میدم

poor you اخی

panking calll مزاحم تلفنی

you have a screw loose یک تختش کمه

no pain no gain نامبرده رنج گنج میسر نمیشود

tit for tatاین به اون در

easy come easy goباد اورد رو باد میبره

its raining cats and dog مثل چی داره بارون میاد

play of the job ماست مالی کردن

apple polishing پاچه خواری

dont beat around the bushes برو سر اصل مطلب

im unity there is stregh یک دست صدا نداره

shake your leg عجله کن

goody to shoes پاچه خوار

ingratiaterپاچه خوار

take it easyریلکس باش

he's over the hillکسی که دلش جوان است

haste make wasteعجله کار شیطونه

dount caunt your chikend before the hatch جوجه را اخر پاییز می شمارند


Get on somebody's nerves
رو اعصاب کسی راه رفتن

Take something with five-finger discount
از مغازه جنس بلند کردن

Game
اهلش بودن

Put somebody away
کسی را زندانی کردن

Be thrown in at the deep end/get thrown into the deep end
کار را به غیر اهلش سپردن

Take a rain check
به وقت دیگری موکول کردن

Go Dutch with
دانگی حساب کردن-هزینه ها را به طور مساوی تقسیم کردن

Give somebody/something two thumbs up
مورد تایید قرار دادن

A dime a dozen
صد تا یه غاز

The real McCoy
جنس اصل

Con-artist
شیاد

The tip of the iceberg
اول مسئله است

End in tears
عاقبت بد

Do time
زندانی کشیدن

On the house
به خرج کسی بودن

Lie through one's teeth
مثل ریگ دروغ گفتن

Greasy spoon
رستوران کثیف و درجه 3

Kickback
رشوه-حق الحساب

Catch-22
گره کور-مشکل حل نشدنی

Give somebody the third degree
سوال پیچ کردن

Hit the sack
خوابیدن

It hits the fan
اوضاع خراب شدن

Stick out like a sore thumb
مثل گاو پیشانی سفید

dead beat;dead tired

کاملا خسته و فرسوده

dead drunk
کاملا مست

 

dead loss
خسارت کامل و غیر قابل جبران
شخص نا قابلی که نمی توان از وجودش استفاده کرد

a dead silence
سکوت کامل و مداوم

dead calm  نیز به همین معناست.

dead slow
تقریبا غیر متحرک ، متوقف

for good or ill
هرچه باداباد ، هرچه می خواهد بشود

great and small
همه انواع جانداران،همه موجودات زنده،ریزودرشت

good,bad or indifferent
خوب ، بد ، یا بی نظر

high and dry
تک و تنها ، بدون حامی

high and low
همه جا ، هر جا

drunk or sober
چه خواب و چه بیدار ، چه مست و چه هوشیار

by fair means or foul
بطور درست یا نادرست ، مشروع یا نامشروع

fair and square
بطور عادلانه ، به طریق منصفانه

few and far between
نا یاب،نادر،غیر مکرر

free and easy
دمدمی ، لا قید ، بی ملاحظه 

To air
خشک کردن ، تهویه کردن،اطلاع رسانی

to alleviate
آرام کردن ، تسکین دادن

to apprehend
بیم داشتن ، دستگیر گردن

to ask
پرسیدن / خواستن / جویا شدن / درخواست کردن

to attend
شرکت کردن ، حضور یافتن

to bandy words (with someone)
رد و بدل کردن حرف های تند ( با کسی‌) در دعوا ، با کسی مشاجره لفظی داشتن

to abandon
ترک کردن/قطع امید کردن/از طرح یا نقشه ای صرف نظر کردن/از زن و فرزند خود متارکه کردن

to achieve
برآورده کردن هدف/منظور/به موقعیتی نائل شدن/در زندگی اجتماعی وجهه ای کسب کردن

to acknowledge
وصول نامه ای را اعلام کردن/پذیرفتن شکست/به اشتباه خود مقر بودن/از لطف کسی قدر شناسی کردن

to acquire
کسب کردن دانش/بدست آوردن ذوق(برای کار یا چیزی)/بخود گرفتن نوعی تلف 

to adopt
کودکی را به فرزندی قبول کردن/پذیرفتن طرح یا نظری/خو گرفتن به عمل/اختیار کردن مقیاس های جدید

ancient and modern
در سراسر طول تاریخ / اعم از گذشته و حال

for better (or) for worse
هرچه باداباد/هرچه می خواهد بشود

black and blue
(در مورد کوفتگی و ضربه خوردن) سیاه و کبود

cut and dried
صاف و پوست کنده/قاطع و روشن/سنجیده و بی پرده

dead and gone ; dead and buried
مرده و از دست رفته/مرده و فراموش شده

dead
هر گاه بصورت اصطلاح بکار رود می تواند معانی مختلفی داشته باشد مثلا:

a dead language
زبانی را گویند که دیگر تکلم نمی شود

a dead letter
نامه ای که در پست خانه به علت معلوم نبودن آدرس بلا تکلیف مانده است
قانونی که ضامن اجرایی ندارد

a dead line
کالایی که مغازه دار بعلت عدم تقاضای مشتری از خرید و فروش آن دست کشیده

dead stock
کالایی در بازار که خریدار ندارد 

a dead wire
سیمی که برق در آن جریان ندارد

اسمش سر زبانم است .
His name is on the tip of my tongue.

مرا خر فرض کردی ؟
How dumb do you think of me?

از کجا باید بدانم ؟
How on earth should I know?

اسم شما چی بود ؟
I didn't catch your name?

از آن سر در نمی آورم .
I can`t make head or trail of it.

3764) He isn’t just anybody
3765) برای خودش آدمیه
3766) He jobbed his brother into a well-paid post
3767) برادرش را سر یک کار پر در آمدی گذاشته.
3768) he keeps above of the times
3769) با جریانات روز آشناست
3770) he kicked the bucket yesterday
3771) دیروز غزل خداحافظی رو خوند
3772) He knew well
3773) اون خوب می دانست
3774) He knows what he is about
3775) حساب کار دستش است
3776) He left yesterday
3777) اون دیروز رفت
3778) He lied about his age
3779) اون در مورد سنش دروغ گفت
3780) he looks angry.
3781) او عصبانی به نظر می رسد
3782) He looks like a drowned cat
3783) عین موش آب کشیده.
3784) He looks proud
3785) خودشو میگیره
3786) He made a complaint
3787) اون شکایت کرده
3788) he made me cry
3789) او مرا به گریه انداخت
3790) he made me do that
3791) او مرا مجبور به ان کار کرد
3792) he made me very tired
3793) او خیلی خسته ام کرد
3794) He makes faces
3795) دهن کجی میکنه
3796) He makes you laughf your head off.
3797) از خنده روده برت می کند
3798) He must have studied very well
3799) او باید خیلی خوب درس خوانده باشد
3800) he offered me a good job
3801) اون شغل خوبی به من پیشنهاد کرد


3702) He is just using you
3703) اون فقط داره از شما سواستفاده می کنه
3704) He is learning Arabic
3705) اون داره عربی یاد می گیره
3706) He is like a bat out of hell
3707) مثل جن بو داده
3708) He is loaded with money
3709) ادم خرپول
3710) He is moving out very shortly to a new house
3711) بزودی از این خونه بلند میشن.
3712) he is no fool
3713) آنقدرها هم احمق نیست


3714) He is not a bit like you
3715) یک ذره هم به تو نرفته
3716) He is not able to see further than the end of his nose
3717) بیشتر از نوک بینی اش را نمی بینه.
3718) He is not easily flattered
3719) با چاپلوسی نمی توان با اون کنار اومد
3720) He is nothing but a paper tiger
3721) اون فقط ادای ببر رو در می یاره
3722) He is old and will never change the way he does think
3723) اون پیر است و طرز فکرش را هرگز عوض نخواهد کرد
3724) He is on leave
3725) او درمرخصی است
3726) He is on the phone
3727) داره با تلفن حرف میزنه
3728) He is only two years old
3729) اون تنها دو سال دارد
3730) He is out of job
3731) بیکاره.
3732) He is over the hill
3733) اون سن و سالی ازش گذشته
3734) He is post master at
3735) طرف خدای فلان کار است
3736) He is quick to answer
3737) او جواب را آماده دارد
3738) He is really present-minded
3739) او واقعا حضور ذهن خوبی دارد
3740) He is rolling in money
3741) رو پول غلط می خوره.
3742) he is so behind
3743) طرف شوته
3744) He is such a meat head
3745) او از آن کله پوک هاست
3746) He is such a yes-man person
3747) بله قربان گو ست.
3748) he is the bearer of a secret letter
3749) او حامل نامه محرمانه ای است
3750) he is under his wife's thumb
3751) تحت کنترل همسرشه


3652) He is an imposter
3653) آدم دغل باز و شیادیه.
3654) he is an understanding boy
3655) پسر فهمیده ای است
3656) He is anything but a writer
3657) همه کاره هست ، الا نویسنده
3658) He is as bold as a brass
3659) رویش سنگ پای قزوین است!
3660) He is as cool as a cucumber
3661) مثل سیب زمینی بی رگ.
3662) He is as well known as the village pump
3663) مثل گاو پیشانی سفید


3664) He is behind the times
3665) او دارای افکار کهنه ای است
3666) He is blind in one eye
3667) یک چشمش نابینا است
3668) He is born poet
3669) اما تو چیز دیگری!!
3670) he is bound to europe
3671) عازم اروپا است
3672) he is brainless
3673) آدم بی کله
3674) He is charming
3675) مهره مار داره.
3676) He is cross-eyed
3677) او چشماش چپه
3678) He is down on his luck
3679) بخت از او برگشته است
3680) He is down with flu
3681) آنفولانزا از پا انداخته ش.
3682) He is extremely sly
3683) آدم هفت خط.
3684) He is going for ten
3685) همین روزا وارد ده سالگیش میشه.
3686) He is going to wash his car
3687) او قصد دارد اتومبیلش را بشوید
3688) He is growing fast
3689) داره زودی قد میکشه.
3690) he is impossible
3691) اون غیر قابل تحمله
3692) he is in advance of his time
3693) افکارش از زمان خودش جلوتر است
3694) he is in good condition
3695) خوب مانده
3696) He is in prison for accepting bribes
3697) اون به خاطر قبول رشوه در زندان است
3698) He is in the habit of lying
3699) به دروغگوئی عادت داره.
3700) He is itching for a fight
3701) تنش برای دعوا می خاره

3602) He is a gentleman all round
3603) اون از هر جهت یم ادم با شخصیت است
3604) He is a handy man
3605) مثل آچار فرانسه
3606) He is a hard worker
3607) او کارگر سخت کوشی است
3608) he is a jack of all trades
3609) ذی فنون
3610) He is a little wrong in the upper story
3611) بالا خانه اش مشکل داره.
3612) He is a man of influence
3613) اون مرد صاحب نفوذی هست


3614) He is a money bags
3615) رو گنج نشسته.
3616) He is a naughty boy
3617) او پسر شیطانی است
3618) He is a nobody
3619) کاره ای نیست.
3620) He is a rubber neck
3621) او خیلی فضوله
3622) He is a tough guy
3623) اون ادم پرطاقت و قرصی است
3624) he is a well-dressed and a polite youth.
3625) اون یک جوان اراسته و مودب است
3626) he is a yes-man.
3627) او آدم بله قربان گویی است.
3628) He is about your age
3629) تقریباً هم سن شماست.
3630) he is above himself
3631) او مغرور است
3632) He is above telling a lie
3633) اهل دروغ نیست.
3634) He is acting a part
3635) داره نقش بازی می کنه
3636) He is acting a part. I don't think he is ill at all
3637) داره نقش بازی می کنه.خودش رو زده به مریضی.
3638) He is ahead of his class
3639) شاگرد اول کلاسه.
3640) He Is Ahead Of His Time
3641) از زمان خودش جلوتره
3642) he is all thumb
3643) ادم دست و پا چلفتیه
3644) He is all wet to the skin
3645) مثل موش اب کشیده
3646) He is always crying poverty
3647) همیشه زار می زنه.
3648) He is always on the go
3649) آرام و قرار نداره.
3650) He is always on the move
3651) مدام در حرکته.

3552) He has an evil eye
3553) چشمش شور است
3554) He has an iron will
3555) اون اراده ی اهنین دارد
3556) He has ants in his pants
3557) آروم و قرار نداره
3558) He has been kicked by a mosquito
3559) پشه لگدش زده .
3560) he has changed a good deal
3561) خیلی تغییر کرده
3562) He has gone off his head
3563) دیوونس. عقلش رو به کلی از دست داده.


3564) He has got a terrible temper
3565) اون اخلاق بدی دارد
3566) he has got sticky finger
3567) طرف دستش کجه
3568) He has light fingers
3569) دستش کج است
3570) he has no right
3571) غلط کرده
3572) he has no sense of shame
3573) خجالت سرش نمی شود
3574) He has not a penny to bless himself
3575) اه ندارد که با ناله سودا کند
3576) He has not a penny to bless himself with
3577) گور ندارد که کفن داشته باشه.
3578) he has not fixed
3579) تعمیر نکرده است
3580) He Has Nothing Between His Ears
3581) اصلاً عقل تو کلش نیست
3582) He has nothing of his own
3583) در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد
3584) he has something in his hand
3585) او چیزی در دست دارد
3586) He has style
3587) صاحب سبک است
3588) He has to go.
3589) اون مجبور است برود
3590) he hits his aim
3591) به مقصودش رسید
3592) he is a big shot
3593) او ادم مهم و با نفوذی است
3594) He is a drivers badly
3595) او به طور بدی رانندگی می کند
3596) he is a fair_weather friend
3597) رفیق نیمه راهه
3598) He is a football enthusiast
3599) دیوونه ی فوتباله.
3600) he is a free loader
3601) آدم چتر بازیه


3502) He does long tongue
3503) زبون درازی می کنه
3504) He doesn't care a pin
3505) ککش هم نمی گزد
3506) He doesn't have the heart to
3507) دلش رو نداره.
3508) He doesn't look his age
3509) اصلاً نشون نمی ده.
3510) He doesn’t have to
3511) اون مجبور نیست
3512) He fell down on spot
3513) افتاد و در جا مرد.


3514) He gave me the cold shoulder
3515) اون به من کم محلی کرد
3516) He goes
3517) او می رود
3518) He goes to school everyday
3519) او هر روز به مدرسه می رود.
3520) He got a good beating
3521) یک کتک خوبی خورد
3522) he got a raise
3523) اضافه حقوق گرفت
3524) He got a soft job
3525) کار راحت و آسونی پیدا کرده.
3526) HE got an unfair deal
3527) آقا:یک معاملهء نا مناسب انجام داده است
3528) He got the best mark in the exam
3529) او بهترین نمره را در امتحان گرفت
3530) He graciously acceded to our request
3531) او با نهایت مهربانی با خواهش ما موافقت کرد
3532) He had been telling a pack of lies
3533) یک مشت دروغ تحویل ما داده.
3534) He had picked
3535) او چیده بود
3536) He had to teach.
3537) او مجبور بود درس بدهد
3538) he has 6 mouth to eat
3539) 6 سر عائله دارد
3540) He has a big mouth
3541) ادم دهن لق-دهن لق است
3542) he has a finger in every pie
3543) نخود هر آش است
3544) he has a great deal pull
3545) خریش می رود
3546) He has a hand in high places
3547) طرف خرش خیلی میره
3548) he has a high sense of duty
3549) او وظیفه شناس است
3550) He has a loose tongue
3551) دهنش چفت و بست نداره.


when the dust settles
وقتی که خوب آب ها از آسیاب افتاد


It is even better than we hoped

نور علی نور است


Don t sidetrack the issue

خود را به کوچه ی علی چپ نزن


You have been misinformed

خلاف به عرضتان رسانده اند

To go through fire and water
خود را به آب و آتش زدن


To kick someone out

کسی را با اردنگی بیرون کردن


He is mean and stingy

جان به عزرائیل نمی دهد


Have mercy on me

به من رحم کنید


The blind can not lead the blind

کوری عصاکش کور دیگر


I always stick to my word
من همیشه سر حرفم می ایستم


3402) have a long way to go
3403) راه درازی در پیش داشتن
3404) have a lot in plate
3405) پرکار بودن - پر مشغله بودن
3406) have a roof over one’s head
3407) سرپناهی داشتن
3408) HAVE A SCREW LOOSE
3409) یک تخته کم داشتن. بالاخانه خود را اجاره دادن، عقل کسی پاره سنگ برداشتن
3410) have a seat
3411) بفرما بشین
3412) HAVE A SWEET TOOTH
3413) به چیزهای شیرین علاقه داشتن
3414) have alot in plate
3415) کار زیاد و مشغله داشتن بسیار
3416) have cold
3417) سرما خورن
3418) have friends in high places
3419) پارتی داشتن
3420) Have God
3421) با خدا باش
3422) Have God, have all
3423) با خدا باش ، هر چه خواهی کن.


3424) have got the deal of life-time for you
3425) بهترین معامله ی فرصت زندگیتو می خواهم بهت پیشنهاد کنم
3426) Have I smelled the palm of my hand
3427) مگه کف دستموبو کردم
3428) Have nice day
3429) روز خوبی داشته باشید
3430) have nice time
3431) اوقات خوشی داشته باشید-وقت بخیر
3432) have on
3433) به تن داشتن
3434) have one s hands free
3435) دست کسی باز بودن
3436) HAVE ONE'S CAKE AND EAT IT TOO
3437) هم خدا و هم خرما را خواستن
3438) have ones hands tied
3439) دست کسی بسته بودن
3440) HAVE SOMEONE'S NUMBER
3441) دست کسی را خواندن. از نیت کسی آگاه بودن
3442) have the world by the tail
3443) دنیا به کام کسی بودن
3444) have to
3445) مجبور بودن
3446) Have you been treated for this condition before
3447) آیا برای این حالت پیش از این درمان شده اید.
3448) Have you checked the attendance
3449) آیا حضور و غیاب کردید؟
3450) Have you eaten your dinner.
3451) آیا شما شامت را خورده ای ؟

3352) Hang on a secend
3353) یه لحظه صبر کنید
3354) Happiness has hit you under your stomach
3355) خوشی زده زیر دلش
3356) happiness is up to you
3357) خوشبخت شدن از تو
3358) Hard working
3359) سخت کوش
3360) Hardly
3361) به سختی-به ندرت
3362) Harp on one string
3363) پا توی یک کفش کردن
3364) Has anyone in your family ever had a reaction to an anesthetic?
3365) آیا در خانواده شما کسی بود که با داروی بی هوشی واکنشی (نامطلوب) داشته باشد؟
3366) has been kept
3367) نگهداری شده است
3368) has finished
3369) تمام کرده است
3370) has kept
3371) نگه داشته است


3372) Has she written the letters?
3373) آیا او نامه ها را نوشته است ؟
3374) has the penny dropped
3375) دوزاریت افتاد؟
3376) hasn't arrived yet
3377) هنوز نرسیده است

3378) Haste is from the Devil
3379) عجله کار شیطان است
3380) Haste make waste
3381) عجله کار شیطان است
3382) Hasty work, Double work
3383) آدم عجول دوباره کاری می کنه
3384) Hat lifter
3385) کلاه بردار
3386) have
3387) داشتن
3388) Have a Bone to Pick with Someone
3389) از کسی گله کردن
3390) have a broad back
3391) سعه صدر داشتن
3392) have a friend at court
3393) پارتی داشتن
3394) HAVE A FROG IN SOMEONE'S THROAT
3395) گرفته بودن صدای کسی. صدا از گلوی کسی درنیامدن
3396) Have a heart
3397) رحم داشته باش.
3398) have a long arm
3399) قدرت داشتن-نفوذ داشتن
3400) have a long memory
3401) حافظه ی خوبی داشتن

3302) grooving
3303) راحت لمیده
3304) grow
3305) رشد کردن
3306) grow up
3307) بالغ شدن-رشد کردن
3308) Growing darkness taking dawn
3309) دارم در تاریکی فرو می رم
3310) guide
3311) راهنمایی کردن-هدایت کردن
3312) gullible
3313) احمق _ کودن


3314) Gun fire
3315) چای دبش
3316) Habit
3317) عادت – خلق
3318) had a screw loose
3319) یک تخته کم داشت
3320) had been kept
3321) نگهداری شده بود
3322) had better
3323) بهتره-ترجیح داشتن
3324) Had I gone there,
3325) اگر به انجا رفته بودم
3326) had kept
3327) نگه داشته بود
3328) Hafiz, sustained union cannot be cajoled
3329) حافظ مدام وصل میسر نمی شود
3330) Half of your life is lost
3331) نصف عمرت بر فناست.
3332) halves
3333) نیمه ها
3334) hand down
3335) به ارث گذاشتن. به افراد بعد منتقل کردن
3336) Hand it to you
3337) خیلی با هالی ، دمت گرم
3338) hand over
3339) تحویل دادن
3340) Hand over the money
3341) پول رو رد کن بیاد
3342) Hands off
3343) دستت را بکش-دست خـــــر کوتاه!
3344) Hands up
3345) دست ها بالا
3346) handsomely
3347) سخاوتمندانه
3348) HANG IN THERE
3349) استقامت به خرج دادن. تاب آوردن. با اوضاع ساختن
3350) hang on
3351) ثابت قدم ماندن
3201) go up
3202) بالا رفتن
3203) Go/be after sb/sth
3204) چشم کسی دنبال چیزی بودن
3205) God answered
3206) خدا پاسخ داد
3207) God asked
3208) خدا گفت
3209) God bless you
3210) سلامت باشید.(در جواب)
3211) God-fearing looks with divine illumination
3212) مومن با نور الهی می نگرد


3213) God forbid
3214) خدا نکند
3215) God help him who helps himself
3216) از تو حرکت ، از خدا برکت.
3217) God is single
3218) خداوند یکتاست
3219) God knows
3220) خدا گواست
3221) God leads us by strange ways
3222) خدا ما را با اشکال مختلف هدایت می کند؛
3223) god rest his
3224) خدا بیامرز-خدا بیامرزدش
3225) God smiled
3226) خدا لبخند زد
3227) God speed you
3228) خدا به همراهت
3229) god willing
3230) انشاالله
3231) God's hand took mine
3232) خداوند دستهای مرا در دست گرفت
3233) God's willing
3234) اگر خدا بخواد.
3235) Godly
3236) با خدا
3237) going through
3238) ناراحت بودن-رنج کشیدن
3239) going to
3240) قرار است
3241) Going to the party on Saturday
3242) شنبه به جشن می آی؟
3243) good appetite
3244) نوش جان
3245) good day to you
3246) روز شما خوش
3247) Good excuse
3248) عذر موجه
3249) good for you
3250) خوش به حالت

3151) GO COLD TURKEY
3152) یک مرتبه عادتی را کنار گذاشتن. بی مقدمه اعتیاد را ترک کردن
3153) Go daddy
3154) برو بابــا
3155) go easy on that
3156) بی خیال- سخت نگیر
3157) go fly a kite
3158) برو پی کارت
3159) go for ever
3160) ریگ ته جوی بودن
3161) GO GREAT GUNS
3162) حسابی رو به راه بودن. قبراق بودن


3163) Go halfway
3164) با دیگران کنار امدن
3165) GO INTO A NOSEDIVE
3166) سریع افت کردن. مثل برق پایین آمدن. شدیدا تنزل کردن
3167) go introduce yourself to the professor
3168) برو خودت را به پروفسور معرفی کن
3169) .Go it alone
3170) یک تنه به میدان رفتن
3171) Go now
3172) همین حالا برو
3173) Go off the rails
3174) دچار فساد اخلاقی شدن
3175) go off with
3176) دزدیدن
3177) Go on
3178) بفرمایید-ادامه دادن
3179) Go on a fast that stays healthful
3180) روزه بگیرید تا سالم بمانید.
3181) go on a trip
3182) به سفر رفتن
3183) Go on with the story
3184) داشتی می گفتی ، ادامه بده.
3185) go one’s own way
3186) راه خود را رفتن
3187) go out.
3188) برو بیرون
3189) go out of the class.
3190) از کلاس برو بیرون
3191) go straight on
3192) مستقیم به راه ادامه دادن
3193) Go through fire and water
3194) خود را به آب و آتش زدن
3195) go to bat for someone
3196) از کسی طرفداری کردن ، از کسی جانب داری کردن
3197) go to the dogs
3198) مخروبه شدن-به گند کشیده شدن ، به مخروبه تبدیل شدن
3199) go to town
3200) سنگ تمام گذاشتن ، گل کاشتن


3101) Give me a ring tomorrow
3102) فردا به من زنگ بزن
3103) give me five
3104) بزن قدش
3105) Give me my life back
3106) جون دباره ای می گیرم
3107) Give Somebody a Cold Shoulder
3108) به سردی با کسی رفتار کردن
3109) Give somebody the cold shoulder
3110) کسی را تحویل نگرفتن
3111) give someone a buzz
3112) به کسی زنگ زدن ، به کسی تلفن زدن


3113) give someone lip service
3114) شیر کردن کسی با حرف
3115) Give someone the cold shoulder
3116) با کسی سرد برخورد کردن
3117) GIVE SOMEONE THE RASPBERRY
3118) برای کسی شیشکی بستن
3119) GIVE SOMEONE THE SLIP
3120) جیم شدن. فرار کردن
3121) Give the kid a break
3122) اینقدر بهش سخت نگیر
3123) give up
3124) ترک کردن
3125) Giving him two bucks, he will role over for you
3126) اگر دو دولار پول بهش بدی، برای تو ملق میزنه
3127) Glad to meet you
3128) از دیدارتان خوشبختم
3129) glass
3130) عینک
3131) globe
3132) کره
3133) glowgl
3134) درخشیدن-روشن کردن
3135) glue
3136) چسب مایع
3137) Glued to something
3138) میخکوب شدن
3139) go ahead
3140) ادامه دهید-بفرماید
3141) go and blow your noise
3142) برو دماغت رو بگیر
3143) Go and enjoy yourself
3144) برو خوش باش.
3145) go ape
3146) قاط زدن
3147) Go at a crawl
3148) مثل لاک پشت
3149) GO BANANAS
3150) از شدت خوشحالی یا عصبانیت دیوانه شدن



rolling
3054) کارت رو شروع کن
3055) get the blame
3056) مواخذه شدن
3057) get the hell out of here
3058) گمشو از اینجا
3059) GET THE JUMP OF SOMEONE
3060) پیش دستی کردن. روی دست کسی بلند شدن
3061) GET THE SHORT END OF THE STICK
3062) کلاه سر کسی رفتن. به حق خود نرسیدن


3063) get to
3064) رسیدن
3065) get up
3066) بیدار شدن
3067) get up on the wrong side of the bed
3068) از دنده چپ از خواب پا شدن
3069) get used to
3070) عادت کردن به
3071) Get your belongings together
3072) هر چی دارید بردارید
3073) gets on my nerves
3074) میره رو اعصابم
3075) Getting lost within myself
3076) در درون خودم گم میشم
3077) Ghosts of your stomach
3078) ارواح شکمت
3079) Girl's dresses
3080) لباس های دختران
3081) give 3 cheer for s.b
3082) به افتخار کسی هورای بلند کشیدن
3083) Give a dog a bad name and hang him
3084) به سگ یک لقب بد بده بعد آن را بکش (گر سر آزار داری بهانه بسیار داری
3085) Give back
3086) پس دادن
3087) give bake
3088) پس دادن-باز گرداندن
3089) Give him a big hand
3090) به افتخارش یه دست محکم بزنید
3091) Give him enough rope, he'll hang himself
3092) طناب مفت ببینه خودش رو خفه می کنه.
3093) Give it another try.
3094) یک بار دیگر سعی کن
3095) Give me a break
3096) یک فرصتی به من بده-تو رو خدا ولم کن
3097) Give me a pen please.
3098) لطفاً به من یک خودکار بده
3099) Give me a ring back
3100) بهم زنگ بزن



1) A witty Joke
2) شوخی با نمک

3) A wolf in sheep's clothing
4) گرگ در لباس میش

5) A wolf in the lamb's skin
6) گرگی در لباس میش

7) A word spoken is past recalling
8) تیری که رها شد به چله باز نگردد

9) A word to the wise is enough
10) در خانه اگر کس است یک حرف بس است

11) abase
12) پست کردن، تحقیر نمودن

13) abate
14) فروکش کردن

15) ABC of something
16) الفبای چیزی

17) abdicate
18) از خود سلب مسئولیت کردن، مسئولیتی را دیگر قبول نکردن

19) aberrant
20) غیر عادی، نابهنجار، منحرف

21) aberration
22) انحراف-کج روی

23) Abide by sth
24) پذیرش دستورات

25) abject
26) رقت بار، خفت بار

27) Able to breathe again
28) نفس تازه کشیدن

29) Able to do sth blindfold
30) چشم بسته کاری را انجام دادن

31) Able to take a joke
32) ظرفیت شوخی داشتن

33) Able to take just so much
34) ظرفیت زیادی نداشتن

35) abominate
36) متنفر بودن، به شدت بیزار بودن

37) abortive
38) بی ثمر، بی نتیجه

39) about-face
40) تغییر عقیده

41) About to do sth
42) در شرف انجام کاری

43) above
44) بالا

45) above all this
46) از همه اینها گذشته

47) Above-board
48) واضح و روشن

49) above-named
50) نامبرده بالا


a phat song
2) یک آهنگ توپ

3) A picture is worth a thousand words
4) زلیخا گفتن و یوسف شنیدن / شنیدن کی بود مانند دیدن؟

5) A piece of cake
6) مثل اب خوردن

7) a political dissident
8) یک مخالف سیاسی


9) A poor workman blames his tools
10) عروس نمی توانست برقصد، می گفت زمین کج است

11) A pretty penny
12) خیلی گران است

13) A problem solved becomes easy
14) معما چو حل گشت آسان شود.

15) A rolling stone gathers no moss
16) بر سنگ گردان نروید نبات

17) A room can be built here.
18) یک اتاق در اینجا می تواند ساخته شود

19) A Slap in the face
20) تو دهنی

21) a snail’s pace
22) سرعت لاک پشتی

23) a snake in the grass
24) مار خوش خط و خال-اب زیر کاه

25) A sound mind in a sound body
26) عقل سالم در بدن سالم است

27) .A steal
28) ارزشش کمتر از این حرفهاست

29) A stitch in time
30) کار امروز را به فردا مسپار

31) a thoughtless act
32) یک کار ناشی از بی فکری

33) A tree that God plants , no wind hurts it
34) چراغی را که ایزد برفروزد هر آن کس پف کند ریشش بسوزد

35) a university
36) یک دانشگاه

37) a used car
38) یک ماشین کهنه

39) A vow unto his own
40) به خود ش قول می دهد

41) a voyage of close
42) یک سفر دریائی

43) a war burst out
44) جنگی در گرفت

45) a white lie
46) دروغ مصلحت آمیز

47) A willing horses is run to death
48) خر بارکش را، هی بار می کنند

49) A wise man avoids edged tools
50) آدم دانا به شتر نزند مشت
1) A jack of all trades is master of none
2) همه کاره و هیچ کاره

3) A joint pod does not boil
4) دیگ شراکت ( شریکی) جوش نمی یاد.

5) a kick on the back
6) اردنگی

7) A leopard can not change it's spots
8) یک پلنگ نمی تواند لکه های روی پوستش را تغییر دهد

9) A leopard cannot change his spots
10) توبه گرگ مرگ است

11) A little bird told me
12) کلاغه به من خبر داد

13) A little bird told me so
14) کلاغ سیاه خبر آورد.

15) A little bird told me that you've got engaged
16) کلاغه برام خبر آورد که نامزد کردی

17) A little body has often a great soul
18) فلفل نبین چه ریزه بشکن ببین چه تیزه

19) A little knowledge is a dangerous thing
20) نادانی به از کم دانی

21) A little pool produce small fish
22) مردم حقیر و کوچک اعمال و افعالشان هم خرد و محقر است

23) A living dog is better than a dead lion
24) یک سگ زنده بهتر از یک شیر مرده است

25) a lonely life
26) تنهایی -بی کسی

27) a losing battle
28) چیز دست نیافتنی

29) a lot of short stories
30) داستانهای کوتاه زیادی

31) a.m
32) قبل از ظهر

33) A man is known by the company he keeps
34) آدم را باید از دوستاش شناخت

35) A Man's Demeanor Reveals His Status
36) رفتار یک مرد معرف شخصیت اوست

37) A mischievous dog must be tide short
38) یک سگ خطرناک را باید با زنجیر کوتاه بست

39) A miss by an inch is a miss by a mile
40) آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب

41) A moment when the time is still
42) لحظه‌ای که زمان متوقف شده است؛

43) a pair of shoes
44) یک جفت کفش

45) A penny saved is a penny earned
46) کم بخور همیشه بخور-قطره قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود

47) A perfect ass
48) مثل خر

49) A person is known by the company he keeps
50) تو اول بگو با کیان دوستی / پس آنگه بگویم که تو کیستی


1) A bad dog never sees the wolf
2) یک سگ گله بی عرضه هیچ وقت گرگ را نمی بیند

3) A bad thing never die
4) بادمجون بم آفت نداره.

5) A bad vessel is seldom broken
6) بادمجان بم آفت ندارد

7) a baking hot day
8) یک روز خیلی داغ

9) A Ball Of Fire
10) به کسی که خیلی شیطون باشه

11) A barking dog never bite
12) سنگ بزرگ علامت نزدن است

13) a beautiful baby girl
14) دختر زیبایی

15) A bird in hand is better than two in the bushes
16) سیلی نقد، به از حلوای نسیه

17) A bird in hand is worth two in the bush
18) سیلی نقد به از حلوای نسیه

19) A bird in the hand is worth two in the bush
20) سرکه نقد به از حلوای نسیه

21) a bitter pill to swallow
22) حقیقتی تلخ که باید پذیرفت

23) A blessing disguise
24) توفیق اجباری

25) A blessing in disguise
26) عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

27) a boon companion
28) رفیق جون جونی

29) A braying ass eats little hay
30) خری که عر عر زیاد می کند، کمتر یونجه می خورد

31) A burden of one's choice is not felt
32) خود کرده را تد بیر نیست

33) A burnt child dreads the fire
34) مار گزیده از ریسمان سیاه سفید میترسه

35) A businessman is loved by god
36) کاسب حبیب خداست.

37) a can I use your telephone
38) آیا می توانم از تلفن شما استفاده کنم ؟

39) A car was bought for Ali.
40) یک اتومبیل برای علی خریده شد

41) A case in point is you
42) یک موردش همین جنابعالی

43) A castle in the air
44) آرزوهای واهی

45) A cat has nine lives
46) سگ 7 تا جون دار

47) A cat may look at a king
48) به اسب شاه گفته یابو

49) A child is born on a battlefield
50) کودکی در میدان جنگ به‌دنیا می‌آید


1) a constant guest is never welcome
2) مهمون تا سه روز گفتند ، نگفتند تا عید نوروز
3) کم بیا شیرین بیا

4) a copy cat
5) بله قربان گو

6) A coward dies a thousand times before his death
7) ترس برادر مرگ است

8) A crow is never whiter for ever washing
9) کلاغ با شستن سفید نمی شود

10) a.d
11) بعد از میلاد

12) A fair face may hide a foul heart
13) صورت ظاهر برادر هیچ نیست

14) a farm for raising horses
15) مزرعه ای برای پرورش اسب

16) a fat man
17) یک مرد چاق

18) A flower has no front or back
19) گل پشت رو نداره

20) A fool and his money are easily parted
21) تا ابله در جهان هست، مفلس در نمی ماند


22) A fool and his money are soon parted
23) احمق پولش را به راحتی از دست می دهد

24) A fox smells its own lair first
25) تا چوب را بلند کنی، گربه دزده فرار می کند

26) a friend in need is a friend indeed
27) دوست ان است که گیر دست دوست در پریشانی و درماندگی

28) A good beginning makes a good ending
29) یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد
30) خشت اول چون نهاد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج

31) A good name is better than riches
32) نام نیکی گر بماند آدمی به کزو ماند سرای زر نگار

33) A good wine needs no bush
34) مشک آنست که خود ببوید نه آن که عطار بگوید.

35) A great ship must have deep water
36) هر که بامش بیش برفش بیشتر

37) a guest is a friend of God
38) مهمان حبیب خداست

39) A guest is loved by God
40) میهمان حبیب خداست.

41) a heavy box
42) یک جعبه ی سنگین

43) A hog in armor is still but a hog
44) خر همان خر است؛ فقط پالانش عوض شده است

45) A hundred years to these years
46) سد سال به این سال ها


47) A hungry man has no faith
48) کسی که معاش ندارد ، معاد ندارد

49) A hungry man is an angry man
50) ادم گرسنه دین و ایمان ندارد

talk nineteen to the dozen
بسیار سریع صحبت کردن
talk the hind legs off a donkey
صحبت کردن بدون مکث
talk something through / over
بحث کردن درباره چیزی
talk something up
چیزی را مهم جلوه دادن
talk someone into doing
کسی را متقاعد کردن در انجام کاری
talk someone through something
دادن دستورالعمل گام به گام به شخصی
talk under your breath
آهسته صحبت کردن .طوریکه کسی متوجه نشود
talk rubbish
غیر منطقی صحبت کردن
talk around the subject
حاشیه پردازی و نپرداختن به اصل موضوع
talk highly of someone
کسی را تحسین کردن
to give someone a talking-to
صحبت کردن با کسی از روی عصبانیت
to be like talking to a brick wall
عدم نفوذ کلام در شخصی


talk your way out of something
خلاص شدن از یک موقعیت دشوار با یک بیان هوشمندانه
straight talking
گفتار صادقانه
talk shop
صحبت کردن در باره کار در یک موقعیت اجتمائی

دوستی که شما را در شرایط دشوار حمایت نمی کند
a fair-weather friend

یک شانس کوچک
a snowball’s chance

بسیار عصبانی به نظر رسیدن
a face like thunder

هیاهو و قیل وقال برای یک مسئله بی اهمیت
a storm in a teacup

آسان بودن
be a breeze

سخت مشغول کاری بودن
be snowed under

مرتب تغییر عقیده دادن
blow hot and cold

هوای بسیار سرد
brass-monkey weather

هر چه بیش آید
come rain or shine

آرامش قبل از طوفان
the lull before the storm

بس انداز کردن برای روز مبادا
save up for a rainy day

تجزیه وتحلیل موقعیت قبل از اقدام به کار
see which way the wind blows

انجام کاری که قرار است شخص دیگری انجام دهد
steal someone's thunder

Just as you say هر چی تو بگی

Take it or leave it یا قبول کن یا یرو

Haggle چونه نزن

Would you follow me? میشه دنبالم بیایین؟

Saving your presence! دور از حضور شما

He is a he مردی یه واسه خودش

She is a she شیرزنیه واسه خودش

Leave me alone تنهام بزار

Be serious جدی باش

Sorry to in terrupt you معذرت می خوام حرفت رو قطع کردم

May I jump in? میتونم وسط حرفت بیام؟

I see your point می فهممت

Excuse my back ببخشید پشتم به شماست

May I be excused? اجازه مرخص شدن می دید؟

You are in shape to today امروز سرحالی

You don’t have a prayer هیچ شانسی نداری؟

Keep your nose clean پاتو از این قضیه بکش بیرون

What a dopey عجب خنگی هستی تو

Enjoy your self خوش بگذرونی

Make up your mind تصمیمتو بگیر

Tank a bunch خیلی متشکرم

You’re the best شما بهترینی

You are an angel تو یه فرشته ای

What would I do with out you? من بدون توچیکارکنم؟

What's perfect عالیه

Sorry to hear that متاسفم که می شنوم

I a pologise معذرت می خوام

Sorry for keeping you waiting معذرت می خوام که منتظرت گذاشتم

Sorry I am late ببخشید دیر کردم

Please for give me لطفا منو ببخش

Sorry, I didn't meat do that ببخشد منضوری نداشتم

I owe you an apology بهت یه معذرت خواهی بدهکارم

My bad! تقصیر من بود

How much is the tax? مالیاتش چقدره؟

Is this an sale? این حراجه؟

What is the price after discount? قیمتش بعد تخفیف چقدر میشه؟

What's the total? جمعا چقدر میشه؟

May I try this on? میتونم اینوامتحان کنم؟

It’s the wrong size سایزش اشتباهیه

I need to take this back میخوام اینو پس بدم

I lost my receipt رسیدم را گم کردم


این اصطلاحات را در رستوران ها به کار می بریم:

Could I get you sth to drink? می خوای برات نوشیدنی بگیرم

Care for another? بازم میل دارید؟

What are you having? چی دارید-چی میخوری

Could I have the cheek? صورت حساب لطفا

Could I have a table for two,pls?

میشه لطفا واسه ما میز دو نفره بدی؟

What would you like for dessert?

دسر چی میل دارید؟

Would you like sth to eat?

چیزی می خوای میل کنی؟

What would you like to drink?

نوشیدنی چی میل دارید؟

Can I see the menu pls? میتونم منوتونو ببینم؟

Can I get you a drink? برات نوشیدنی بگیرم؟

Have you booked a table?

حتما میز رزرو کردید؟

How many are you? چند نفرید؟

Would you follow me? میشه دنبالم بییاین؟

Keep your nose clean پاتو از این قضیه بکش کنار

Enjoy your self خوش بگذرونی

Makeup your mind تصمیمتو بگیر

What's perfect عالیه

What would I do with out you?

من بدون تو چیکار کنم یا میکردم

Sorry to hear that متاسفم که میشنوم

Sorry for keeping you waiting

معذرت میخوام که منتظرت گذاشتم

Please forgive me لطفا منو ببخش

Sorry, I didn’t mean to do that

معذرت میخوام منظوری نداشتم

I own you an apology بهت یه معذرت خواهی بدهکارم

I wasn't born yesterday

موهامو تو آسیاب سفید نکردم

How much bread have you got? مایه تیله چقدر داری؟

Error is human انسان جایزالخطاس

I will put you in your place حالتو میگیرم

No offence دور از جون

He is so behind طرف شوته

Night night boy سوسول

Christ sake خدا به دادمون برسه

You’ve got belly شکم آوردی

I will rip you in half دو شقه ات می کنم

He can't make both ends meet. هشتش گرو نهشه!

Don't pester me! پا رو دمم نذار!

Cut nonsense! دری وری نگو!

Don't horse-play! شوخی های خرکی اتو جمع نکن!

He has gone too far! شورش رو درآورده!

He freezed flabbergasted. هاج و واج مونده بود.

 back out  جر زدن، خلف وعده کردن

put off  به تعویق انداختن
 
show off  خودنمایی کردن

The cat dreams of mice     

شتر در خواب بیند پنبه دانه ، گهی لف لف خورد گه دانه دانه

You must ask your neighbor if you Shall live in peace  

اول همسایه ات را بشناس بعد خانه را بخر

 The darkest hour is just before the dawn

در ناامیدی بسی امید است ، پایان شب سیه سفید است

 When one door shut, another opens

خدا گر ز حکمت ببندد دری ، ز رحمت گشاید در دیگری

 
Get something off one's chest

معادل فارسی: دل خود را خالی کردن / معنی ظاهری: چیزی را از سینه خود خارج کردن
 
Get up on the wrong side of the bed

معادل فارسی: از دنده چپ برخاستن / معنی ظاهری: از سمت نادرست تخت برخاستن
 
Give someone the cold shoulder

معادل فارسی: با کسی سرد برخورد کردن / معنی ظاهری: به کسی شانه سرد دادن!
 
Stand on one's own two feet

معادل فارسی: روی پای خود ایستادن / معنی ظاهری: روی دو پای خود ایستادن
 
Open a can of worms

معادل فارسی: آتش در لانه زنبور کردن / معنی ظاهری: یک قوطی پر از کرم را باز کردن
 
Scrape the bottom of the barrel

معادل فارسی: کفگیر به ته دیگ رسیده / معنی ظاهری: ته بشکه را تمیز کردن
 
Two heads are better than one

معادل فارسی: یک دست صدا ندارد / معنی ظاهری: دو تا کله بهتر از یکی است
 
Keep something under one's hat

معادل فارسی: تو دل خود نگه داشتن / معنی ظاهری: چیزی را زیر کلاه خود نگه داشتن
 
A bad vessel is seldom broken

معادل فارسی: بادمجان بم آفت ندارد / معنی ظاهری: یک ظرف بد به ندرت می‌شکند
 
White lie

معادل فارسی: دروغ مصلحت آمیز / معنی ظاهری: دروغ سفید

Not Hold Water

بی معنی بودن. غیر منطقی بودن. به عقل جور در نیامدن

The Kiss Of Death

فاتحه چیزی را خواندن

Get The Hang Of Something

قلق چیزی را به دست آوردن. راه کاری را یاد گرفتن

Raise A Stink

الم شنگه به پا کردن. قشقرق راه انداختن

Get Off Someone's Back

دست از سر کسی برداشتن

Be Greek To One

قابل درک نبودن. سر در نیاوردن

Dressed To The Teeth

با سلیقه لباس پوشیدن

Not Have A Leg To Stand On

حتی یک دلیل خوب برای ادعا نداشتن

Out On A Limb

در موقعیت خطرناک قرار داشتن

Up One's Sleeve

آماده داشتن. زیر سر داشتن

Fork Over

سلفیدن. رد کردن (پول)

Eat One's Heart Out

حسودی کردن. دل کسی سوختن. غصه خوردن

Give Someone A Buzz

به کسی زنگ زدن. تلفن زدن

The Salt On The Earth

آدم های نازنین. آدمهای بی نظیر

IN THE SAME BOAT

همدرد بودن

I am broke, can you lend me a couple of bucks?
Sorry I am at the same boat.

TWIST ONE'S ARM

مجبور کردن. تحت فشار قرار دادن

Daddy won't buy me the car unless I twist his arm.

IN ONE'S BOOK

به عقیده شخص

In my book, you are the most generous person in the world!



STRAIGHT FROM THE HORSE'S MOUTH

از منبع موثق. از دهان خود شخص شنیدن. دست اول


I have heard straight from the horse's mouth that he is gonna be the next president of the company.

JUMP DOWN SOMEONE'S THROAT

به کسی پریدن. از کسی به شدت عصبانی شدن

Why do you jump down my throat before you listen to what I have to say?

AT SIX AND SEVENS

سر در گم. هاج و واج. حیران و سرگردان

Henry was all at six and sevens since he lost his job.

GO FLY A KITE!

برو پی کارت! بزن به چاک!

Stop bothering me! Go fly a kite!

TOOT ONE'S OWN HORN

لاف زدن. منم منم کردن. از خود تعریف کردن

Richard's always tooting his own horn. All he does is to talk about how good he is.

HANG IN THERE!

استقامت به خرج دادن. تاب آوردن. با اوضاع ساختن

I know things are pretty tough me. If you hang in there things will come out ok.

HIT BELOW THE BELT

نامردی کردن. نارو زدن

I'll never do any business with Peter again. He really hits below the belt.

LET THE CAT OUT OF THE BAG

رازی از دهان کسی پریدن. پته کسی را روی آب انداختن

Nobody was supposed to tell him about the surprise party, but my sister let the cat out of the bag.

GET A KICK OUT OF SOMETHING

از چیزی کیف کردن. از چیزی حظ کردن

I always get a kick out of his jokes.

COUGH UP

سلفیدن. اخ کردن

Come on man! Cough up the money you owe me!

TALK SOMEONE'S EAR OFF

با پر حرفی سر کسی را بردن

My grandmother talks my ear off whenever I see her.

GO GREAT GUNS

حسابی رو به راه بودن. قبراق بودن

How's business Ted? It's going great guns!

ALL THUMBS

دست و پا چلفتی. ناشی

Let me do the dishes myself, you're all thumbs.

HAVE SOMEONE'S NUMBER

دست کسی را خواندن. از نیت کسی آگاه بودن

Joe has been so friendly to me recently. But I have his number. He just needs my money.

LIKE A BULL IN A CHINA SHOP

دست و پا چلفتی. بی ملاحظه. بی فکر. بی احتیاط

Each time you enter the room, you knock something down. You are really like a bull in a china shop!

THE FAT IS IN THE FIRE

دیگه کار از کار گذشته. دیگه نمیشه کاریش کرد. آب ریخته را نمیشه جمع کرد

The fat's in the fire! There's 10 thousand $ missing from office safe.

HIT THE ROAD

راه افتادن. عازم سفر شدن

It's getting really late. Let's hit the road

JUMP OUT OF ONE'S SKIN

از ترس زهره ترک شدن. از ترس قالب تهی کردن

You really scared me. I nearly jumped out of my skin!

KICK IN THE PANTS

ترغیب. تشویق

All he needs is a kick in the pants to get him going.

PAIN IN THE NECK

مایه دردسر. مایه عذاب. بلای جان

There's something wrong with my car almost everyday. It's really become a pain in the neck!

GET THE JUMP OF SOMEONE

پیش دستی کردن. روی دست کسی بلند شدن

No one has ever been able to get the jump on Margie in swimming.

OFF THE RECORD

غیر رسمی. محرمانه

The mayor emphasized that what he had said was off the record.

MAKE A MOUNTAIN OUT OF A MOLEHILL

از کاه کوه ساختن. چیزی را گنده کردن

Don't let such a trivial thing bother you so much. You're just making a mountain out of a molehill.

You are not in the picture

تو باغ نیستی

worm book

خر خوان

a kick on the back

اردنگی

He was discharged with a kick in the pants.

GET INTO HOT WATER

تو هچل افتادن. توی دردسر افتادن

I really get into hot water whenever I play hooky.

DOG-EAT-DOG

هر کی هر کی. ظالم بی رحم

It's pretty though to survive in this dog-eat-dog world.

GO COLD TURKEY

یک مرتبه عادتی را کنار گذاشتن. بی مقدمه اعتیاد را ترک کردن

The doctor believes in that if he opium addict had gone cold turkey, he might have not survived

SKELETON IN ONE'S CLOSET

راز شرم آور. نقطه ضعف

My father was once behind bars. That's our family's skeleton in the closet.

MONEY TALKS!

پول رو رو سنگ بذاری سنگ آب میشه! پول حلال مشکلاته!‌پول حرف اول رو می زنه!

ِDon't worry. I have a way of getting things done. Money talks!

MIND ONE'S P'S AND Q'S

مواظب رفتار و زبان خود بودن. مودب بودن

You must mind your p's and q's at the reception tonight.

Sake a leg

عجله کردن، جنبیدن

It's getting late. Come on, shake a leg!

GO (Be) BANANAS

از شدت خوشحالی یا عصبانیت دیوانه شدن

The children will go bananas when you tell them that trip is cancelled.

GO INTO A NOSEDIVE

سریع افت کردن. مثل برق پایین آمدن. شدیدا تنزل کردن

Oil prices are going into a nosedive.

TAKE A RAIN CHECK

به وقت دیگری موکول کردن

I'm pretty busy on Friday, could I take a rain check on your invitation?

GET AWAY CLEAN

از مجازات فرار کردن

After robbing the bank, the robbers spent off in a waiting car and got away clean.

CATCH SOMEONE RED-HANDED

سر بزنگاه کسی را دستگیر کردن. مچ کسی را گرفتن

The hoodlums were tempering with the public phone when the police arrived and caught them red-handed.

CROSS MY HEART!

به جون خودم قسم می خورم!

I didn't break the glass. Cross my heart!

GET THE SHORT END OF THE STICK

کلاه سر کسی رفتن. به حق خود نرسیدن

Martin's very unhappy because he got the short end of the stick again.

BEAT ABOUT THE BUSH.

صغری کبری چیدن و طفره رفتن. حاشیه رفتن

Stop beating about the bush! Answer my question frankly!

HIT THE NAIL ON THE HEAD

تو خال زدن. به هدف زدن. درست حدس زدن

I guess we need a lot of money to carry out the plan. You're absolutely right. You've hit the nail right on the head!

LET SLEEPING DOGS LIE

پا روی دم سگ نگذاشتن. دنبال دردسر نگشتن. پا روی دم کسی نگذاشتن

Don't raise the issue again. It's almost forgotten. Let sleeping dogs lie.

DOG IN THE MANGER

آدم بخیل. ادم تنگ نظر

Kathryn never gives away anything she herself has no use for. She is such a dog in the manger.

WHEEL AND DEAL

ساخت و پاخت کردن. زد و بند کردن. گاوبندی کردن

You can't do any business in this town if you don't wheel and deal.

MONKEY BUSINESS

دوز و کلک. حقه بازی. مسخره بازی

Stop the monkey business. This is serious.

GO DOWN THE DRAIN

به هدر رفتن. بر باد رفتن. نقش برآب شدن

All the money I invested in that damned business went down the drain.

GET UP ON THE WRONG SIDE OF THE BED

از دنده چپ بلند شدن. عبوس بودن

Why are you so grouchy today? Did you get up on the wrong side of the bed?

JUMP THE GUN

زودتر از وقت شروع کردن. قبل از موعد مقرر کاری را انجام دادن. عجله کردن

They were scheduled to be married in June, but they jumped the gun.

MAKE A SPLASH

کولاک کردن. معرکه کردن. غوغا کردن

She made quite a splash in literary with her first book.

GET ANTS IN ONE'S PANTS

بی قرار شدن. دلشوره گرفتن

I always get ants in my pants before a lecture.

GIVE SOMETHING ONE'S BEST SHOT

نهایت سعی خود را کردن

Do you think you can fix the washing machine? I'm not sure, but I'll give it my best shot.

COOL ONE'S HEELS

زیاد معطل شدن. زیاد منتظر شدن

We arrived on time,but the lawyer let us cool our heels outside of his office for hours.

LEAD A DOG'S LIFE

با فلاکت زندگی کردن. زندگی رقت بار داشتن. زندگی سگی داشتن

I gotta get rich real soon. I'm quite tired of leading a dog's life.

GET ONE'S TICHET PUNCHED

شناسنامه کسی باطل شدن. مردن. کشته شدن

The poor man got his ticket punched while he was crossing the street!

DIFFERENT STROKES FOR DIFFERENT FOLKS

سلیقه ها مختلفه. هر کسی به چیزی علاقه داره

My husband likes watching T.V., but I like reading books. Well, different strokes for different folks.

MISS THE BOAT

دیر جنبیدن. فرصت را از دست دادن

There were still some tickets available last week. You could have bought one, but you missed the boat.

GET THE AX

اخراج شدن. از کار بر کنار شدن


I got the ax two months ago. I have been able to find a new job yet.

GO TO BAT FOR SOMEONE

از کسی طرفداری کردن. از کسی جانبداری کردن

I expect you to go to bat for me whenever you hear anyone gossip about me.

کاری را به تاخیر انداختن
take a rain check

احساس خوبی نداشتن
under the weather

از موقعیت سختی جان سالم به در بردن
weather the storm

3001) get in some ones hair
3002) اذیت کردن کسی.آزار کسی
3003) Get in somebody’s hair
3004) موی دماغ کسی شدن
3005) GET IN SOMEONE'S HAIR
3006) کسی را اذیت کردن-ذله کردن. به ستوه آوردن. کلافه کردن
3007) get in your hair
3008) اذیتت می کنند
3009) GET INTO HOT WATER
3010) تو هچل افتادن. توی دردسر افتادن
3011) get into trouble
3012) به زحمت افتادن-دچار دردسر شدن


3013) Get it out of you chest
3014) سفره دلت و باز کن
3015) get it straight
3016) خوب گوش بده
3017) Get lost
3018) گُم شو
3019) get mixed up
3020) گیج شدن
3021) Get off my back
3022) دست از سرم بر دار
3023) get off my bag
3024) بابا ولمون کن..دست از سرم بردار
3025) Get off someone's back
3026) دست از سر کسی برداشتن
3027) GET OFF SOMEONE'S CASE
3028) دست از سر کسی برداشتن. کسی را ول کردن
3029) get off to a flying start
3030) شروع موفقیت آمیزی داشتن
3031) get on one`s high horse
3032) از خود متشکر
3033) get ones hand in sth
3034) مهارت خود را در کاری بازیافتن
3035) Get one’s ticket punched
3036) شناسنامه ی کسی باطل شدن، مردن، کشته شدن
3037) get out of
3038) بیرون امدن از
3039) Get out of my sight
3040) از جلوی چشمم دور شو
3041) get personal.
3042) به خود گرفتن
3043) Get serious whit me
3044) با من جدی باش
3045) GET SOMEONE'S GOAT
3046) روی سگ کسی را بالا آوردن. کفر کسی را بالا آوردن
3047) Get something off one's chest
3048) دل خود را خالی کردن
3049) get something out of one's system
3050) خود را از فکر چیزی خلاص کردن ، موضوعی را به کلی فراموش کردن

2951) From the bottom of my heart
2952) از ته قلبم.
2953) from time to time
2954) بعضی مواقع
2955) From top to bottom
2956) از سر تا پا
2957) From word to deed is a great step
2958) ز حرف تا به عمل صد هزار فرسنگ ست.
2959) frugal
2960) صرفه جو
2961) **** you
2962) لعنتی


2963) fugitive
2964) فراری، در صدد فرار
2965) full fledged
2966) تمام عیار
2967) full of it
2968) چرت و پرت گفتن ، مزخرف گفتن
2969) full of life
2970) سر زنده و شاداب
2971) funny
2972) خنده دار
2973) funny animals
2974) حیوانات خنده دار
2975) Funny how everything changes for me
2976) همه چیز خیلی با مزه برام عوض میشه
2977) Gauging station
2978) ایستگاه اندازه گیری
2979) generally
2980) معمولا-عموما
2981) Geographic Information System
2982) سیستم اطلاعات جغرافیائی
2983) get a hand
2984) دستگیری، کمک به مردم
2985) GET A KICK OUT OF SOMETHING
2986) از چیزی کیف کردن. از چیزی حظ کردن
2987) Get ants in one's pants
2988) دل شوره داشتن -بی قرار بودن
2989) get away
2990) دور کردن
2991) GET AWAY CLEAN
2992) از مجازات فرار کردن
2993) Get bottom of some thing
2994) ته و توی قضیه رو در آوردن
2995) GET COLD FEET
2996) جا زدن. تو زدن. دچار دودلی شدن
2997) Get cracking
2998) دست به کارشو
2999) get hold of the wrong end of the stick
3000) سرنا را از سر گشاد ش زدن



2902) forgive and forget
2903) روی هم دیگر را ببوسید
2904) fork over
2905) اخ کردن ، سُلفیدن ، رد کردن
2906) Form Factor
2907) فاکتور شکل
2908) fortify
2909) استحکام بخشیدن
2910) found
2911) گذشته ی
2912) to find پیدا کردن


2913) fountain pen
2914) خود نویس
2915) fraternize
2916) دوست بودن، برادری کردن
2917) Fraudulent
2918) فریب آمیز - ریاکارانه - متقلبانه
2919) Free loader
2920) آدم مفت خور
2921) free of
2922) مبرا از
2923) Free/unfettered elections were held.
2924) انتخابات آزاد برگزار شد
2925) Freez! Freez
2926) کسی از جاش جم نخوره
2927) frequently
2928) غالبا
2929) Fresh milk beats powdered milk any time
2930) شیر تازه همیشه شیر خشک را کنار میزند (شیر خشک به پای آن نمیرسد)
2931) friend and foe
2932) دوست و دشمن
2933) friendly
2934) صمیمی
2935) Friends may meet , but mountains never greet
2936) کوه به کوه نمی رسه ولی آدم به آدم می رسه.
2937) Friendship cannot stand always on one side
2938) چه خوش بی مهربونی هر دو سر بی.
2939) Frightened
2940) ترسیده
2941) from
2942) از
2943) from a folish judge,a quick sentence
2944) قاضی نادان زود حکم می دهد
2945) From cover to cover
2946) از اول تا آخر(کتاب )
2947) From each of her fingers a talent rains
2948) از هر انگشتش هنر میباره
2949) From hearing comes wisdom
2950) از شنیدن انسان عاقل میشه

2851) for a while
2852) برای مدتی
2853) For all the blood the he's spilled
2854) به‌خاطر تمام خونی که ریخته
2855) For apart
2856) دور از هم
2857) for company
2858) برای همراهی شما( در تعارفات )
2859) For god sake
2860) به خاطر خدا
2861) For God’s sake, choose the good and bold
2862) خیر نهان برای رضای خدا کنند


2863) for good
2864) برای همیشه
2865) For liberty
2866) برای آزادی
2867) For love
2868) افتخاری، بدون چشمداشت
2869) for no reason
2870) همینجوری
2871) for raniy day
2872) برای روز مبادا
2873) FOR THE BIRDS
2874) مفت گران بودن. به درد نخور. بی فایده
2875) for the last two weeks.
2876) از دو هفته ی پیش تا حالا
2877) for the sake of humanity
2878) به‌خاطر انسانیت
2879) for the time being
2880) در این لحظه-فعلا
2881) همین حالا
2882) For too long that's wrong
2883) و این همیشه برام یه مشکل بود
2884) for two weeks.
2885) دو هفته هست
2886) for whom
2887) که برای آن
2888) Forbear
2889) اجتناب کردن، دوری کردن
2890) forbid
2891) قدغن کردن
2892) Forbidden fruit is sweet
2893) انسان حریصه
2894) Force
2895) اجبار کردن – زور
2896) foreign
2897) خارجی-خارجه
2898) Forever trust in who we are
2899) همیشه به خودمان باور خواهیم داشت که چه کسی هستیم
2900) forgive
2901) بخشیدن-عفو کردن



2802) First kiss and I knew you changed the game
2803) با اولین بوست بازی رو تغییر دادی
2804) fish
2805) ماهی(ها)
2806) fishing
2807) ماهیگیری
2808) Fishy
2809) عجیب-مشکوک
2810) Fit
2811) مناسب – اندازه


2812) Fixed deposits in a bank.
2813) سپرده‌های ثابت در بانک
2814) flagrant
2815) بی شرمانه
2816) Flap your gums
2817) فک زدن
2818) Flash flood
2819) تند سیل – تند اب
2820) flat
2821) هموار-مسطح
2822) Flesh & blood
2823) هم خونیم، از یه پوست و استخونیم
2824) flew
2825) گذشته ی
2826) to fly پرواز کردن
2827) Floodplain
2828) دشت سیلابی – سیل دشت
2829) fluctuate
2830) ثابت نبودن-نوسان داشتن
2831) fly a kite
2832) برو پی کارت! بزن به چاک!
2833) FLY OFF THE HANDLE
2834) از جا در رفتن. ازکوره در رفتن
2835) follow
2836) دنبال کردن-پیروی
2837) FOLLOW ONE'S NOSE
2838) مستقیم رفتن. راسته ی دماغتو بگیر برو جلو
2839) Fooling everyone
2840) همه را فریب می‌دادند
2841) fools live poor to die rich
2842) نه خود خورد نه کس دهد گنده کند به سگ دهد
2843) For a moment
2844) برای یک لحظه
2845) For a rainy day
2846) برای روز مبادا
2847) for a short while
2848) برای مدت کوتاهی
2849) FOR A SONG
2850) مفت. ارزان

2751) Fear of death is worse than death itself
2752) ترس از مرگ بدتر از خود مرگ است
2753) FEATHER IN ONE'S CAP
2754) مایه ی سر افرازی. مایه ی افتخار
2755) feed
2756) غذا دادن
2757) Feedback
2758) پس خور
2759) Feel like a million bucks
2760) مثل اینکه خدا دنیا رو بهش داده
2761) feel like a million dollars
2762) کوک کوک ، شنگول


2763) FEEL UNDER THE WEATHER
2764) دمغ بودن. دل و دماغ نداشتن. حال کسی گرفته بودن
2765) fell
2766) گذشته ی
2767) to fall افتادن
2768) Few words are best
2769) کم گوی و گزیده گوی کز اندک تو چهان شود پُر
2770) Fickle
2771) دمدمی - متغیر
2772) Fight like cat and dog
2773) مثل سگ و گربه می مانند
2774) Fight one ,fight anothre,fight all
2775) مثل خروس جنگی
2776) Fill
2777) پر کردن
2778) Filter
2779) *****
2780) finally
2781) سرانجام
2782) finally you have the ide
2783) بالاخره اصل مطلب دستگیرت شد
2784) Finding a job is difficult here.
2785) پیدا کردن کار دراینجا مشکل است
2786) Fine words butter no parsnips
2787) با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود
2788) finish
2789) تمام کردن
2790) fire
2791) اخراج کردن
2792) Fire away
2793) حرف بزن-بپرس
2794) Fireworks
2795) جنجال-در بعضی از جمله ها
2796) First come, first served
2797) بر اساس نوبت--آسیا به نوبت
2798) first come,first served
2799) آسیاب به نوبت
2800) First deserve, then desire
2801) اول استحقاقش رو داشته باش بعد خواهانش شو .



2701) FACE THE MUSIC
2702) خربزه خوردن و پای لرز نشستن
2703) Face to face
2704) رو در رو
2705) Facetious
2706) شوخی - بذله گویی
2707) Facilitate
2708) تسهیل کردن - آسان کردن
2709) Fade out your own ego
2710) غرورت رو از بین ببر
2711) Fair is middling
2712) نه خوب نه بد


2713) fair-weather friend
2714) رفیق نیمه راه
2715) fall
2716) افتادن
2717) Fall down on the job
2718) مثل خر تو گل ماندن
2719) fallen
2720) افتاده
2721) fallout
2722) گرد و غبار اتمی، بارش ذرات رادیواکتیو
2723) Fancy free
2724) الکی خوش
2725) Fancy meeting you
2726) چه عجب از این طرفا
2727) Fanny
2728) باسن
2729) Far across the distance
2730) در آن دور دست
2731) far from
2732) دور از
2733) Far from it
2734) اصلا
2735) far off
2736) دور از
2737) Far- seeing
2738) آدم دور اندیش
2739) Fartnose
2740) گوز دماغ
2741) Fast
2742) روزه گرفتن
2743) fast typist.
2744) تایپیست سریع
2745) father-confessor
2746) پدر روحانی
2747) fatherly
2748) پدرانه
2749) Fear is the brother of death
2750) ترس برادر مرگ است

2651) Everything goes back to its origin
2652) کل شیٍ یرجع الی اصله.
2653) Everything has a tithe and tithe of body is fast
2654) هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن روزه است
2655) Everything wasn't okay
2656) همه چیز ردیف نبود!
2657) evict
2658) حکم به تخلی? جائی کردن
2659) evolution
2660) تکامل تدریجی
2661) exalt
2662) تمجید کردن، تجلیل کردن، بلند کردن


2663) Except
2664) به جز
2665) Exchange is no robbery
2666) چیزی که عوض داره ، گله نداره.
2667) Excited
2668) هیجان زده
2669) Exciting
2670) هیجان آور
2671) exciting book
2672) کتاب مهیج
2673) excursion
2674) گردش
2675) excuse me
2676) ببخشید
2677) excuse my french
2678) گلاب به روت...روم به دیوار
2679) Excuse the mess
2680) ببخشید که اینجا بهم ریخته هست
2681) Exercise helps your body (to) us the extra calories that are coming from food.
2682) ورزش به بدن شما کمک می کند که کالری های اضافی را که از غذا می آیند، استفاده کنید
2683) Expect less than other
2684) کمتر از دیگران انتظار داشته باش
2685) expedite
2686) تسریع کردن در _ سرعت بخشیدن به
2687) Experience is the best teacher
2688) تجربه بهترین معلم است
2689) experssion
2690) اظهار-بیان
2691) exploit
2692) بیگاری کشیدن _ بهره کشی کردن
2693) extinguish
2694) خاموش و حقیر
2695) Extreme values
2696) مقادیر حد
2697) Fabulous
2698) عالی
2699) face
2700) روبرو بودن-مقابل بودن


2601) Every fox must pay his own skin at the flayer`s
2602) گذر پوست به دباغ خانه هم می خوره
2603) Every hill has its valley
2604) هر سر بالایی یک سرازیری هم داره.
2605) every Jom dick and Harry knows
2606) هر کس و ناکسی می دونه
2607) Every little help
2608) هر چیز که خوار آید روزی به کار آید.
2609) Every mad man thinks all other men mad
2610) کافر همه را به کیش خود پندارد


2611) Every nation is responsible for each act of its individuals.
2612) هر ملتی مسئول هر عملی است که از تک تک افرادش سر می زند.
2613) Every night in my dreams
2614) هر شب در رویا هایم
2615) every one
2616) همه
2617) every one congradulated the bride
2618) همه به عروس تبریک گفتند
2619) every other day
2620) یک روز در میان
2621) every other days
2622) یک روز در میان
2623) every other week
2624) یک هفته در میان
2625) Every peddler praises his needles
2626) کس نگوید که دوغ من ترش است.
2627) every place
2628) همه جا
2629) every thing
2630) همه چیز
2631) Every thing clicked back to me at once
2632) یک دفعه همه چیز یادم اومد
2633) every thing comes to him who waits
2634) گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی
2635) Every time I think of you
2636) هر وقت که بهت فکر می کنم
2637) every where
2638) همه جا
2639) Everybody should have some kind of education whether they are rich or poor
2640) همه باید نوعی از تحصیلات را داشته باشند چه ثروتمند باشند چه فقیر
2641) Everyone has his weak side
2642) هر کسی یه نقطه ضعفی داره.
2643) Everyone is in the same boat
2644) بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست
2645) Everyone thinks I’m a chicken
2646) همه فکر می کنند من آدم ترسویی هستم
2647) Everyone was rolling of laugh
2648) همه ی ما از خنده روده بر شدیم.
2649) Everything comes to him who waits
2650) گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.

2551) enjoy
2552) لذت بردن
2553) Enjoy your meal
2554) نوش جان / گوارای وجود.
2555) Enough experience
2556) تجربه کافی
2557) Enough is as good as a feast
2558) نه به ان شوری شور نه به ان بی نمکی
2559) Enough is enough
2560) بس کن دیگه
2561) Enough money
2562) پول کافی


2564) Envelope
2565) پاکت نامه
2566) epicurean
2567) عیاش – خوش گذران
2568) episode
2569) قسمت
2570) epitome
2571) سمبل _ مثال بارز _ نمونه کامل
2572) Erratic
2573) غیر قابل پیشبینی-غیر معقول
2574) error is human.
2575) انسان جایز الخطاس
2576) erstwhile
2577) سابقا-قبلا
2578) et.al
2579) همکاران
2580) even though it is available for the public.
2581) اگر چه آن را برای عموم در دسترس است
2582) every body
2583) همه-
2584) Every cloud has a silver lining
2585) در ناامیدی بسی امید است-پایان شب سیه سپید است
2586) Every cook praises his own broth
2587) هیچ بقالی نمی گوید ، ماستش ترش است
2588) هیچ کس نمی گه دوغ من ترشه
2589) every day
2590) هر روز
2591) every day for us something new
2592) هر روز برایمان چیزهای جدیداتفاق خواهد افتاد
2593) Every day is Ashura and every land is Kerbala gol
2594) کل الیوم عاشورا و کل ارض کربلا
2595) Every dog has his day
2596) هر کس را عاقبت روزی خوشی است
2597) Every dog has its day
2598) هر کسی چند روزه نوبت اوست.
2599) Every dog is a lion at home
2600) هر کس به در خانه‌ی خویش دلیر است


2451) Drop dead! Will you
2452) برو بمیر. میری؟
2453) Drop in sometimes
2454) گاهی سری به ما بزن.
2455) drop one's teeth
2456) از تعجب شاخ در آوردن
2457) dropped the charges
2458) از اتهام صرفنظر کردن - دیگر فرد را متهم به انجام کاری نکردن
2459) drove
2460) گذشته ی
2461) to drive رانندگی کردن
2462) dumb bunny
2463) مشنگ و منگل


2464) during our trip
2465) در طی سفرمان
2466) during the day
2467) در طول روز
2468) during the year
2469) در طول سال
2470) dying
2471) مُردن
2472) e.g
2473) برای مثال
2474) each head being the dust of that alley is happy
2475) هر سر که غبار سر آن کوست خوش است
2476) Each heart being the captive of his affliction, is happy
2477) هر دل که اسیر محنت اوست خوش است
2478) each other
2479) با یکدیگر
2480) Each time I open the door to my room
2481) هر وقت که در اطاقم رو باز می کنم
2482) Each time you enter the room
2483) هر دفه که می‌یای توی اتاق
2484) eager beaver
2485) کشته مرده کار
2486) early
2487) زود
2488) Early bird catches the worm
2489) سحر خیز باش تا کامراو باشی
2490) Early To Bed And Early To Rise,Make The Man Healthy, Wealthy And Wise
2491) سحرخیز باش تا کامروا باشی
2492) earn
2493) بدست اوردن
2494) earnest
2495) مصمم و جدی
2496) easy com,easy go
2497) باد اورده را باد می برد
2498) Easy come , easy go
2499) هر چه آسون یافتی ، آسون از دست می دی
2500) باد آورده را باد می بره
2401) Don’t try to run away
2402) سعی نکن فرار کنی
2403) don’t you ever go again
2404) دیگه هرگز نری ها
2405) Doomed to die
2406) محکوم به مرگ
2407) Doorbell rings, go and get the door
2408) در می زنند.برو ببین کیه.
2409) down to earth
2410) از خواب و خیال بیرون امدن
2411) Down town
2412) مرکز یا قسمت اداری شهر


2413) DRAG ONE'S FEET
2414) لفت دادن. فس فس کردن. این پا و آن پا کردن
2415) Drainage
2416) زهکشی
2417) Drainage basin yield
2418) آورد حوزه
2419) Drainage density
2420) تراکم زهکشی
2421) draw
2422) کشیدن-رسم کردن
2423) dress
2424) لباس پوشیدن
2425) dress up like a cristmas tree
2426) تیپ زدن
2427) dressed to kill
2428) بهترین لباس خود را پوشیدن
2429) Drifting further everyday
2430) هر روز و هرروز دورتر میشه
2431) drink more water in the morning, less at night
2432) در صبح آب بیشتر و در شب آب کمتر بنوشید.
2433) Drink of life
2434) نوش جان
2435) Drinking the forbidden wine with sincerity
2436) می خور که صد گناه ز اغیار در حجاب
2437) Drive somebody up the wall
2438) کسی رو عصبانی کردن
2439) drive someone up a wall
2440) کلافه کردن ، عاجز کردن ، ذله کردن
2441) Driven from pillar to post
2442) از چاله در امد توی چاه افتاد
2443) driving licenes
2444) گواهی نامه
2445) Driving test
2446) امتحان رانندگی
2447) drop
2448) انداختن-افتادن
2449) Drop dead
2450) برو بمیر
2351) don’t be again
2352) دیگه نباشی ها
2353) Don’t be narrow and orange
2354) نازک نارنجی نباش
2355) Don’t be tired
2356) خسته نباشی
2357) Don’t be too long about it
2358) طولش نده!
2359) don’t be too sure
2360) زیاد هم مطمئن نباش
2361) Don’t brown nose
2362) تملق نکن


2363) Don’t do it on my expense
2364) به حساب من نزن (با خرج من این کاررو نکن)
2365) don’t do that yet.
2366) فعلا اون کار رو نکن
2367) Don’t drop worms
2368) کرم نریز
2369) Don’t flatter me
2370) تعریف الکی از من نکن-چاپلوسی من رو نکن
2371) Don’t get my monkey up
2372) روی سگ منو بالا نیار
2373) Don’t look at me left left
2374) بهم چپ چپ نگاه نکن
2375) Don’t make yourself spoiled
2376) خودتو لوس نکن
2377) Don’t mention it
2378) قابلی ندارد
2379) Don’t open the door , please
2380) لطفاً درب را باز نکن
2381) Don’t play that whit me
2382) برا من فیلم بازی نکن
2383) Don’t pull my leg
2384) سربه سرم نذار
2385) Don’t put a hat on my head
2386) سرم کلاه نگذار
2387) Don’t put watermelon under my arms
2388) هندونه زیر بغلم نگذار
2389) Don’t rub it in
2390) اینقدر) به رخ ما نکش
2391) Don’t shoot off your mouth for me.
2392) برای من یکی دیگه لاف نزن
2393) Don’t show off
2394) پُز نده
2395) Don’t sit on the floor
2396) روی زمین ننشین
2397) Don’t smoke in there .
2398) اونجا سیگار نکش
2399) don’t tell them anything yet.
2400) فعلا به انها چیزی نگو
2301) Don't wait dinner for me
2302) شام منتظر من نباشید.
2303) don't wait until people are dead to give them flower
2304) برای دادن گل به دیگران منتظر مراسم تدفین آنهانباشید.
2305) Don't wait up for me tonight
2306) امشب منتظر من نمانید.
2307) Don't worry
2308) نگران نباش
2309) Don't you dare talk to me like that
2310) مواظب باش که با من داری اینجوری حرف میزنی
2311) Don't you see I'm working
2312) نمی بینید دارم کار می کنم


2313) Don`t borrow from a baby-boomer, if you borrow, don`t spend it
2314) از نو کیسه قرض مکن، قرض کردی خرج نکن
2315) Don`t look a gift horse in the mouth
2316) دندان های اسب پیش کش را نمی شمرند
2317) Don`t look the other way
2318) خودتو به کوچه علی چپ نزن
2319) Don`t make a fuss of it
2320) شلوغش نکن
2321) Don`t put the cart before the horse
2322) کالسکه را جلوی اسب نبند
2323) Don`t ride the high horse
2324) از خر شیطان بیا پایین
2325) Donkey head
2326) کله خر
2327) Donkey into donkey
2328) خرتوخره
2329) Donkey work
2330) خر حمالی
2331) Dont bargain the price is fix
2332) چونه نزن قیمت مقطوعه
2333) dont be too long about it
2334) طولش نده-معطلش نکن
2335) dont bother me
2336) مزاحم نشو
2337) dont bother me with foolish question
2338) با سوالات احمقانه مزاحم من نشو
2339) Dont count on your chikens before they are hatched
2340) اول چاه رو بکن بعدا منارو بدزد..
2341) dont deceive yoursef
2342) خودتو خر نکن
2343) dont pick on me
2344) سر به سر من نذار
2345) dont play tricks on my heart
2346) با قلب من بازی نکن
2347) dont put the blame on me
2348) تقصیر را به گردن من نیانداز
2349) dont worry about the final exam
2350) نگران امتحان نهایی نباش
2251) Don't count your chickens
2252) جوجه رو اخر پاییز می شمارند
2253) don't couse trouble
2254) کرم نریز
2255) Don't feel restrained
2256) موذب نباشید
2257) don't get fresh with me
2258) پررویی نکن !
2259) Don't get me into panic
2260) ترسم نده.
2261) don't get on my bad side
2262) عصبانیم نکن-آن روی مرا بالا نیاور


2263) Don't hesitate to call us if you have any question
2264) اگر سوالی داشتید تردید به خود راه ندهید. از ما سوال کنید.
2265) don't judge until you know the circumstance
2266) ندانسته قضاوت نکن
2267) Don't keep hassling me
2268) دست از سرم بردار
2269) Don't leave nothing behind
2270) هیچ‌چیز رو اون‌جا باقی نذارید?
2271) Don't leave off till tomorrow what you can do today
2272) کار امروز به فردا مینداز
2273) Don't let the news get out
2274) اجازه نده خبر به جایی درز پیدا کنه
2275) Don't let the opportunity slip
2276) نگذار این فرصت از چنگت در بره!
2277) Don't make a big deal out of it
2278) زیاد قضیه رو بزرگ جلوه نده
2279) Don't make excuses
2280) عذر و بهانه نیار
2281) Don't mess with him
2282) با اون کاری نداشته باش
2283) Don't misuse it.
2284) درست ازش استفاده کن
2285) don't provoke me to talk
2286) دهنم را وا نکن
2287) Don't put the blame on me
2288) کاسه کوزه رو سر من نشکن
2289) Don't speak ill of the dead
2290) پشت سر مرده حرف نزن
2291) Don't split hairs
2292) مته به خشخاش نگذار
2293) don't spoil the child
2294) بچه رو لوسش نکن
2295) Don't throw your money down the drain
2296) بیخود پولاتو هدر نده
2297) Don't touch it if you think it's got an electrical fault
2298) اگر فکر میکنی مشکل الکتریکی داره بهش دست نزن
2299) Don't try to be good, you'll burn your finger
2300) ثواب نکن ، کباب میشی.

2201) Do you want it refill?
2202) میل دارید دوباره برایتان پُرش کنم؟
2203) do you want me to do it again
2204) می خواهید ان را دوباره انجام بدهم؟
2205) Do you want us to contact one of you
2206) آیا دوست دارید با کسی از طرف شما تماس بگیریم؟
2207) do you?
2208) مگه نه
2209) Do your best
2210) تمام تلاشت رو بکن
2211) Does he wear an overcoat?
2212) آیا او پالتو می پوشد ؟


2213) Does Love need a Reason
2214) عشق دلیل میخواد؟
2215) Does that mean Christmas changes too
2216) یعنی این به این معنیه که "کریسمس" هم تغییر کرده؟
2217) Dog as a verb
2218) همیشه در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بودن
2219) Dog day
2220) روز خیلی بد
2221) DOG-EAT-DOG
2222) سگ صاحابش رو نمیشناسه-هر کی هرکی
2223) Dog eats dog
2224) مثل مور و ملخ
2225) dog in the manger
2226) آدم بخیل ، آدم تنگ نظر
2227) Dog’s mustache
2228) سگ سبیل

2229) don t bite off more than you can chew
2230) گنده تر از دهنت لقمه بر ندار
2231) Don"t panic
2232) نترس
2233) Don't apply a remedy without need
2234) سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند.
2235) Don't be a chicken
2236) ترسو نباش
2237) Don't be so particular
2238) خیلی سخت پسند نباش
2239) Don't be such a baby
2240) تو که بچه نیستی
2241) Don't bit ur nails
2242) ناخنت رو نخور
2243) Don't bite my head off.
2244) کلمو نکن
2245) don't carrid away
2246) جو گیر نشو
2247) Don't come away empty-handed
2248) دست خالی برنگرد
2249) don't count on me
2250) رو من حساب نکن
2151) do not have huge meals after 5pm
2152) بعد از ساعت 5:00 از خوردن غذای چرب خوداری کنید.
2153) Do not share syringes and needles
2154) از سوزن و سرنگ مشترک استفاده نکنید.
2155) Do not take more than the prescribes dose
2156) بیش از مقدار دستور داده شده استفاده نکنید.
2157) do not take pills with cool water
2158) قرص و داروها را با آب خیلی سرد تناول نکنید.
2159) do right
2160) درست انجام دادن
2161) Do right and fear no man
2162) ان را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است


2163) Do the best
2164) سنگ تمام گذاشتن، تمام تلاش خود را کردن
2165) Do the best you can
2166) سعی خودت رو بکن
2167) Do you believe me
2168) حرفم را باور می کنید؟
2169) Do you come from a large family .
2170) آیا شما از خانواده بزرگی هستید؟
2171) Do you have 3rd party insurance?
2172) بیمه شخص ثالث دارید؟
2173) Do you have a genetic disease in youe family history?
2174) در سوابق خانوادگی شما آیا بیماری ارثی ای وجود دارد.
2175) Do you have high blood pressure
2176) آیا بیماری فشار خون دارید؟
2177) Do you mind if I ask you something
2178) اشکالی نداره اگر ازت چیزی بپرسم؟
2179) do you mind if I have my suitcase here
2180) اشکالی نداره چمدانم را اینجا بگذارم؟
2181) Do you mind if I join you
2182) اشکالی نداره به شما ملحق شوم؟
2183) do you mind if I open the window
2184) اشکالی نداره پنجره رو باز کنم؟
2185) Do you mind if I put some music on
2186) اجازه می دید موسیقی بذارم؟
2187) Do you mind if I smoke
2188) اشکالی نداره سیگار بکشم؟
2189) Do you mind if I take this book
2190) اشکالی نداره این کتاب رو بردارم
2191) Do you need anything
2192) چیزی احتیاج دارید؟
2193) Do you read me Bob
2194) می فهمی چی میگم؟
2195) Do you see anything of him
2196) آیا گهگاهی (هر از گاهی) او را می بینی؟
2197) Do you smoke
2198) آیا دخانیات مصرف میکنید؟
2199) do you think
2200) اگه گفتی
2101) Different horses for different courses
2102) هر کسی را بهر کاری ساخته اند
2103) Diffusion Equation
2104) معادله پخشودگی
2105) dig your own grave
2106) گور خود را کندن
2107) Digital Elevation Models
2108) مدل رقومی ارتفاع
2109) Diligence is the mother of good luck
2110) پشتکار مادر خوش شانسی است
2111) Direct runoff
2112) روان اب مستقیم


2113) Direct Runoff Hydrograph
2114) هیدروگراف روان اب مستقیم
2115) Dirt on your head
2116) خاک برسرت
2117) Discover
2118) کشف کردن
2119) discuss
2120) بحث کردن
2121) Disdain
2122) اهانت - تحقیر
2123) Disease
2124) بیماری-مرض!
2125) dislike
2126) متنفر بودن
2127) Disparity
2128) اختلاف -عدم توافق
2129) Distance
2130) فاصله
2131) Distributed modeling
2132) مدلسازی توزیعی
2133) Divide and rule
2134) تفرقه بیانداز و حکومت کن
2135) Division Ratio
2136) نسبت تقسیم
2137) Do as you would be done
2138) برکس مپسند آن چه ترا نیست پسند.
2139) do come back and see us again
2140) دوباره به دیدن ما بیایید
2141) Do I have to make another appointment
2142) آیا باید وقت مجدد بگیرم؟
2143) Do it on private
2144) به طور محرمانه ان رو انجام بده
2145) Do me a favor and get off my back
2146) لطفی به من کن و دست از سرم بر دار
2147) Do not borrow from a parvenu
2148) از نو کیسه هرگز وام مخواه.
2149) do not drink coffee twice a day
2150) روزانه بیش از دو فنجان قهوه ننوشید
2051) deployed
2052) مستقر شدند
2053) Depression storage
2054) ذخیره چالابی
2055) Deprived of all his thoughts
2056) از تفکراتش بی بهره می ماند
2057) depth
2058) عمق
2059) derelict
2060) متروکه، رها شده
2061) deserter
2062) سرباز فراری


2063) Design flood
2064) سیل طرح
2065) Design storm
2066) رگبار طرح
2067) desk lamp
2068) چراغ مطالعه
2069) despite
2070) علیرغم
2071) destroy
2072) نابود کردن
2073) deteriorated into a fight
2074) جنگ و دعوا منجر شد
2075) deteriorated into something
2076) منجر شدن،
2077) detest
2078) تنفر داشتن
2079) Diamond in the rough
2080) لوطی، جوانمرد
2081) Dichotomy
2082) متضاد- دوگانگی
2083) Did he actually hit you
2084) ایا اون واقعا تو را زد
2085) did they?
2086) مگه نه؟
2087) Did you have to go?
2088) ایا تو مجبور بودی بروی؟
2089) Did you register yet
2090) ثبت نام کردی؟
2091) did you say,
2092) گفتی
2093) Didn't you feel me lock my arms around you
2094) دستام رو که دورت حلقه زدم احساس نکردی؟
2095) didn’t I?
2096) نکردم؟
2097) Die for someone who will have a fever for you
2098) برای کسی بمیر که برات بمیره
2099) different as chalk and cheese
2100) زمین تا آسمان فرق داشتن
2001) day in day out
2002) روزهای متمادی
2003) day-to-day life
2004) زندگی روزانه
2005) Daylight robbery
2006) دزدی روز روشن
2007) Days have passed
2008) روزها گذشته است
2009) dead or alive
2010) زنده یا مرده
2011) deadly
2012) مرگبار


2013) deal with questions.
2014) پاسخ گویی به هر سوال
2015) Death greets me warm
2016) مرگ من رو به آغوش گرمش می خونه
2017) death is a black camel that kneels before every door
2018) مرگ شتری است که در خانه همه می خوابد
2019) Death is the black camel that kneels before every door
2020) مرگ شتری هست که در خونه ی همه زانومی زنه.
2021) Death keeps no calendar
2022) مرگ خبر نمی کند
2023) debacle
2024) افتضاح - شکست محض
2025) decide
2026) تصمیم گرفتن
2027) Deconvolution
2028) از حالت پیچشی درآوردن
2029) deep
2030) عمیق
2031) deep of winter
2032) شب یلدا
2033) deer
2034) اهو(ها)
2035) defer
2036) به تعویق انداختن
2037) delay
2038) به تاخیر انداختن
2039) Delays are not denials
2040) دیر و زود داره ، سوخت و سوز نداره.
2041) DEM Resolution
2042) تفکیک مدل رقومی ارتفاع
2043) Demmure girl
2044) دختر ناز نازی
2045) Democrat
2046) دموکرات
2047) deny
2048) انکار کردن
2049) depend on
2050) وابسته بودن به


1952) crowded
1953) شلوغ
1954) cry wolf
1955) چوپان دروغگو
1956) Cry your heart out
1957) خودت و خالی کن
1958) Cryptic
1959) مرموز
1960) Curiosity killed the cat
1961) فضول رو بردند جهنم ، گفت هیزمش تره.


1962) Current meter
1963) سرعت سنج- مولینه
1964) Customs
1965) گمرک
1966) cut
1967) گذشته ی
1968) to cut بریدن
1969) CUT CORNERS
1970) صرفه جویی کردن-سمبل کردن. از سر و ته کاری زدن. از کار دزدیدن
1971) cut down
1972) بریدن-کوتاه کردن-کم کردن
1973) Cut my legs and call me shorty
1974) تو گفتی و منم باور کردم
1975) Cut no ice
1976) حرفش برش ندارد
1977) Cut off a dog's tail and he will be still a dog
1978) جون به جونش بکنی
1979) Cut tail
1980) دم بریده
1981) CUT THE CRAP
1982) دست از این حرفهای الکی بردار-چرت و پرت نگو. چرند نگو. مزخرف نگو
1983) Cut your coat according to your cloth
1984) پایت رو به اندازه گیلمت دراز کن
1985) Cuz you weren't there when I was scared
1986) چون وقتی من اونجا ترسیده بودم تو اونجا نبودی
1987) cynic
1988) بدبین-عیبجو
1989) Daddy is objecting to everything
1990) پدرم به همه چیز ایراد می گیره
1991) Dare
1992) جرات داشتن
1993) Dark Ages
1994) عصر جاهلیت
1995) Dark horse
1996) آدم مرموز و آب زیرکاه
1997) Data
1998) داده ،آمار
1999) day after day
2000) روز به روز
1902) Could you let me off
1903) ممکن است من را پیاده کنید؟
1904) Could you let me off?
1905) ممکن است من رو پیاده کنید؟
1906) Could you please put my valuables into a locked safe
1907) آیا میتوانید اشیاء قیمتی من را در محل امنی قرار دهید؟
1908) Could you speak English last year?
1909) آیا شما پارسال می توانستید انگلیسی صحبت کنید؟
1910) Could you voice your views on that?
1911) ممکن است نظر خود را در این باره بیان کنید؟


1912) couldn't be much more from the heart
1913) از قلبهایمان که نمی تواند نزدیکتر باشد
1914) couldn't believe it
1915) اصلا باورم نمیشه
1916) count my chickens until they have hatched
1917) جوجه رو اخر پاییز می شمارند
1918) count the days
1919) روز شماری کردن
1920) countryman
1921) روستایی
1922) Courtesy demands that
1923) ادب اقتضا می کنه که
1924) cover one’s tracks
1925) رد گم کردن
1926) Covering the truth for ever is out of question
1927) مخفی کردن حقیقت کاری ناشدنی ( غیر ممکن) است
1928) Cowards die Many times Before Their Death
1929) آدم ترسو هزار بار مى میره
1930) crayon
1931) مداد شمعی
1932) creator
1933) خالق-افریدگار
1934) credence
1935) باور _ اعتقاد _ اعتماد
1936) critical
1937) بسیار مهم، ضروری
1938) Critical velocity
1939) سرعت بحرانی
1940) Crocodile tears
1941) اشک تمساح ریختن
1942) Cross my heart
1943) به جونه خودم قسم
1944) Cross one's finger
1945) ارزوی موفقیت برای کسی کردن
1946) Cross section
1947) برش ارضی- مقطع ارضی
1948) cross swords
1949) سرشاخ شدن ، درگیر شدن
1950) Cross your finger
1951) برای موفقیت چیزی یا کسی امیدوار بودن
1800) Come off your perch
1801) پیاده شو با هم بریم
1802) Come rain or come shine
1803) چه بارانی باشه، چه آفتابی
1804) Come short
1805) کوتاه بیا
1806) Come spring
1807) بهار آینده
1808) Come what may
1809) هر چه بادا باد-بی خیالش
1810) come what will
1811) هرچه بادا باد


1812) Come with me
1813) با من بیا
1814) Come, show yourself in the tavern
1815) بگذر به کوی میکده تا زمره حضور
1816) comfortable
1817) راحت
1818) Coming events cast their shadow before
1819) سالی که نکوست از بهارش پیداست.
1820) commend one s soul to god
1821) جان به جان افرین تسلیم کردن
1822) comment
1823) اضهار نظر
1824) comment about
1825) اضهار نظر کردن در مورد
1826) company limited
1827) شرکت سهامی
1828) compasses
1829) پرگار
1830) Competition
1831) رقابت
1832) complaisance
1833) حرف شنوی، توافق، خوشخوئی، ادب
1834) compliment
1835) خوب تعریف کردن، تمجید کردن
1836) Compound hydrograph
1837) هیدروگراف مرکب
1838) concoct
1839) سرهم کردن _ از خود بافتن _ از خود در آوردن
1840) condition
1841) وضع - شرط - حالت
1842) confessor
1843) کشیشی که نزد او به گناه اعتراف میکنند.
1844) Confusing
1845) گیج کننده
1846) Congratulations on your promotion
1847) ترفیعت را تبریک می گم
1848) connoisseur
1849) خبره - اهل فن
1850) consider
1851) بررسی کردن

1752) cleared of all charges
1753) تبرئه شدن
1754) Clerk
1755) کارمند
1756) Climate is the average of a regions weather over a period of time.
1757) آب و هوا یعنی میانگین هوای یک منطقه در طی یک دوره زمان.
1758) clone
1759) شبیه سازی
1760) close contest
1761) رقابت تنگاتنگ


1762) Close your eyes to something
1763) چشم پوشی کردن
1764) clothes do not make the man
1765) تن آدمی شریف است به جان آدمیت .....نه همان لباس زیباست نشان آدمیت
1766) coach
1767) مربی-کالسکه
1768) COCK-AND-BULL STORY
1769) خالی بندی،شر و ور گفتن
1770) Coefficient of variation
1771) ضریب تغیرات
1772) Coerce
1773) مجبور کردن - ناگزیر کردن
1774) color pencil
1775) مداد رنگی
1776) Colorful
1777) رنگی
1778) Comactness coefficient
1779) ضریب فشردگی
1780) COME ALIVE
1781) زنده شدن. به وجد آمدن
1782) Come and get warm
1783) بیا گرم شو
1784) come and take it.
1785) بیا برش دار
1786) come clean
1787) صادق بودن
1788) come down to earth
1789) از رویا بیرون آمدن ، واقع بین بودن
1790) come in
1791) بیا تو-تولید می شود-بیا
1792) Come in here.
1793) بیا اینجا
1794) come into the class.
1795) بیا توی کلاس
1796) COME OFF IT
1797) دست وردار-بابا ول کن
1798) Come off your high horse
1799) پیاده شو با هم بریم
1702) Cheating play never thrives
1703) بار کج به منزل نمی رسد!
1704) check with someone
1705) با کسی چیزی را در میان گذاشتن
1706) cheeky
1707) پر رو
1708) cheer
1709) تشویق کردن-آفرین- هلهله کردن
1710) cheer up
1711) شجاع باش- ماتم نگیر


1712) Cheese it
1713) بزن به چاک(عامیانه)
1714) Chemist
1715) متخصص شیمی
1716) chicken chicken
1717) چقدر ترسو
1718) chicken feed
1719) پول خرد...ناچیز
1720) chicken scrach.
1721) خرچنگ قورباغه
1722) chicken's track
1723) خرچنگ قورباغه
1724) chicken_hearted
1725) بز دل
1726) Children and fools tell the truth
1727) حرف راست را از بچه بشنو
1728) choice fruit
1729) میوه های آبدار درجه یک
1730) Choke
1731) خفه شو
1732) Choppy cat
1733) تقلید کردن
1734) christ sake
1735) خدا به دادمون برسه
1736) Christmas is here
1737) کریسمس" اینجاست
1738) circumstance
1739) موقعیت- کیفیت-رویداد
1740) Clap him
1741) براش دست بزنید
1742) clapped
1743) کف زد
1744) Clasp one's hands
1745) دستهای خود را به هم قلاب زدن
1746) Claw me, and i'll claw you
1747) نان به هم قرض دادن
1748) clean shave
1749) شیش تیغ
1750) Cleanliness is next to godliness
1751) نظافت قسمتی از ایمان است
1652) Catchment geomorphology
1653) ژئومورفولوژی حوزه آبخیز
1654) Catchment hydrology
1655) هیدرولوژی حوزه آبخیز
1656) Cats have nine lives
1657) مثل گربه هفته جون داره
1658) Cattle do no die frome the crow's cursing
1659) به حرف گربه سیاه بارون نمیاد
1660) caught my eye
1661) چشمم رو گرفته


1662) Caution is parent of safety
1663) احتیاط شرط عقل است
1664) caution money
1665) وجه الضمانه
1666) cautionary signs
1667) علائم هشداردهنده
1668) Cease fire
1669) آتش بس
1670) Center tendency
1671) تمایل به مرکز
1672) certainly not
1673) به هیچ وجه
1674) chalk
1675) گچ
1676) Chalk and chees
1677) اسمان و ریسمان به هم بافتن
1678) chance
1679) تصادف- فرصت- آزمایش
1680) Chance of life time
1681) فرصت طلایی زندگی
1682) chances are
1683) احتمال دارد
1684) change horse in midstream
1685) وسط دعوا نرخ تعیین کردن
1686) change into
1687) change into
1688) Channel precipitation
1689) کیال بارش (بارش مستقیم روی رود )
1690) Channel Routing
1691) روند سیل در رودخانه
1692) Channel storage
1693) ذخیره آبراهه
1694) Charity begins at home
1695) چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
1696) Charity covers a multitude of sins
1697) صدقه رفع بلاست
1698) chased
1699) دنبال کرد
1700) Cheat
1701) تقلب آردن
1602) candid
1603) منصفانه - صاف و ساده
1604) candid camera
1605) دوربین مخفی
1606) cane
1607) نی-خوش نویس
1608) Cannot stand this hell I feel
1609) دیگه این زندگی جهنمی رو نمیتونم تحمل کنم
1610) can’t he?
1611) نمیتونه؟


1612) can’t help
1613) چاره نداشتن
1614) can’t you go?
1615) نمی توانی بروی؟
1616) Capacity
1617) ظرفیت
1618) car hire
1619) سرویس کرایه اتومبیل
1620) careful
1621) دقیق
1622) careful student
1623) دانش اموز دقیق
1624) carefully
1625) با دقت
1626) carry arms
1627) دوش فنگ
1628) Carry coals to newcastle
1629) زیره به کرمان بردن
1630) carry water in a sieve
1631) اب در هاون کوبیدن
1632) Case
1633) مورد
1634) Cash down
1635) فقط نقد
1636) cast not dirt into the well that giwes you water
1637) بر چاهی که به تو اب می دهد گنداب مریز
1638) Cat got your tongue
1639) گربه زبانت رو خورده
1640) catch
1641) گرفتن- گیرکردن
1642) catch cold
1643) در اصطلاح به معنی سرما خوردنه
1644) Catch-phrase
1645) تکیه کلام
1646) CATCH SOMEONE RED-HANDED
1647) سر بزنگاه کسی را دستگیر کردن. مچ کسی را گرفتن
1648) catch word
1649) تکیه کلام
1650) Catchment
1651) حوزه آبخیز
1552) Call out
1553) داد زدن
1554) Call up
1555) زنگ زدن به
1556) call_box
1557) باجه تلفن
1558) Calls at midnight that last for hours
1559) تلفن نیمه شب داشته باشید که ساعتها هم طول بکشه
1560) calves
1561) گوساله ها


1562) Camel never see it's own hump
1563) هیچکس عیب خود را نمی بیند
1564) can
1565) توانستن
1566) Can I crash at your place on Saturday night
1567) میتونم شنبه شب تو خونه تو (برای خوابیدن) بمونم؟
1568) Can I fast at this time
1569) آیا میتوانم روزه بگیرم.
1570) Can I not like you for awhile?
1571) میتونم یه لحظه هم دوست نداشته باشم؟
1572) can i put it in this way
1573) میتونم اینجوری بگم؟
1574) Can the operation wait
1575) آیا عمل میتواند به تاخیر بیافتد؟
1576) Can you bend your knees
1577) آیا میتوانید زانوهایتان را خم کنید؟
1578) can you fix me a
1579) می توانی برایم درست کنی یک....
1580) Can you give me a lift
1581) میتونی من رو برسونی؟
1582) Can you go?
1583) می توانی بروی؟
1584) Can you handle the job
1585) ایا از عهده ی کار بر می ایید؟
1586) Can you hear the drums
1587) صدای طبل‌ها را می‌شنوی
1588) Can you help me out ?
1589) ممکنه به من کمک کنی؟
1590) can you make a cake
1591) می توانی یک کیک درست کنی
1592) can you make them busy somehow
1593) می توانی انها رو سرگرم کنی؟
1594) Can you please contact my family
1595) ممکن است خانواده من را مطلع سازید
1596) Can you waiting on me
1597) ممکنه کار مارو راه بیندازید؟
1598) can't hold a candle to someone
1599) به گرد کسی نرسیدن،انگشت کوچکه ی کسی هم نشدن،حریف کسی نبودن
1600) Can't remember what you did
1601) دیگه کارایی که کردی رو به یاد نمیارم

1501) But we've thought of everything
1502) ولی ما فکر همه چی رو کردیم
1503) But you still have all of me
1504) با این همه، هنوز با تمام وجود مال تو هستم
1505) But you won't let me
1506) ولی تو راحتم نمیذاری
1507) Button one's lips
1508) زیپ دهان خود را کشیدن
1509) buy a pig in a poke
1510) ندیده خریدن ، چشم بسته خریدن
1511) buy off
1512) رشوه دادن
1513) Buzz off
1514) بزن به چاک
1515) by
1516) توسط-تا-با-نزدیک-کنار- در اخر جمله به معنی از
1517) طریق(با)می دهد
1518) by all means
1519) خواهش می کنم
1520) by any chance
1521) این اصطلاح برای پرسیدن درست بودن چیزی به کار می رود
1522) by chance
1523) تصادفاً
1524) By George
1525) پناه بر خدا
1526) By heart
1527) از حفظ
1528) by himself.
1529) تنها خودش
1530) by means of
1531) به وسیله ی
1532) by no means certain
1533) احتمالا-ظاهرا
1534) By The Book
1535) طبق مقررات یا قانون-بر اساس قانون
1536) by the fire
1537) نزدیک اتش
1538) By the way
1539) راستی-ضمنآ
1540) by way of apology
1541) برای نشان دادن تاسف برای معذرت خواهی
1542) bye
1543) خدا حافظ
1544) caked with blood
1545) مملو از خون خشک شده
1546) calculator
1547) ماشین حساب
1548) CALL A SPADE A SPADE
1549) بدون رو در بایستی گفتن. رک و پوست کنده گفتن. بی پرده حرف زدن
1550) call on
1551) ملاقات کردن
1451) busy
1452) مشغول
1453) But don,t live to eat
1454) ولی زندگی نکن برای خوردن
1455) but enjoy it less
1456) اما کمترلذت میبریم
1457) But for the monks it would not shine
1458) اما برای راهبان نمی درخشید
1459) but have less
1460) اما کمتر داریم
1461) but he can count up to ten.
1462) اما می تواند از یک تا ده رو بشمارد
1463) but he is quite grown-up for his age
1464) ولی به اندازه ی سن و سالش خوب رشد کرده
1465) but I can prove
1466) اما میتونم بهت ثابت کنم
1467) But I hate it
1468) ولی از این متنفرم
1469) But I hate that I love you so
1470) و از اینکه اینقدر عاشقتم متنفرم
1471) But I just can't let you go
1472) ولی نمیتونم بی خیالت بشم
1473) But I know
1474) اما من می دانم
1475) but I really like you
1476) اماواقعا"‌دوست دارم
1477) but I stayed with it
1478) اما طاقت آوردم.
1479) but I want to be with you
1480) اما من میخوام با تو باشم
1481) but in the end we will prevail
1482) ولی سرآخر برنده خواهیم شد
1483) but is one who needs the least
1484) بلکه کسی است که نیاز کمتری دارد
1485) But it's not as if I mind
1486) ولی واقعا منظورم واقعا این نیست
1487) but no but
1488) اما و آخه نداره
1489) but not anymore
1490) بار دیگه نه
1491) but that has nothing to do whit me
1492) اما من دخالتی نداشتم
1493) But that wasn't the case
1494) ولی موضوع فقط این نبود
1495) But these are only boys
1496) ولی اینا یه مشت بچه هستن
1497) but they can do is let themselves be loved
1498) اما می توان محبوب دیگران شد
1499) But though you're still with me
1500) ولی اگر چه هنوز با منی
1352) border guards
1353) گارد مرزی
1354) Bored
1355) کِسل
1356) Boring
1357) کسل کننده
1358) borrow
1359) قرض گرفتی
1360) bosom
1361) سینه
1362) Bother
1363) دردسر
1364) bother me and make me very angry.
1365) منو اذیت می کنند و منو خیلی عصبانی می کنند
1366) bother the flies
1367) حوصلهء کاری را ندارد
1368) bound
1369) محدود کردن- حد- عازم
1370) Bounded by law and by heart
1371) با دل و جون آماده رفتن میشم
1372) Bozo
1373) کم عقل
1374) branch
1375) شاخه-شعبه
1376) Bread and point
1377) کوزه گر از کوزه شکسته اب می خورد
1378) bread line
1379) خط فقر
1380) break on's fast
1381) افطار کردن
1382) break one’s word
1383) زیر قول خود زدن
1384) break the ice
1385) سر صحبت را باز کردن ، رو در بایسی را کنار گذاشتن
1386) breaking news
1387) خبرهای ناگهانی رو میگن
1388) Breathe one’s last
1389) نفسهای اخر رو کشیدن
1390) breeze in
1391) شاد و شنگول وارد شدن
1392) breeze new life into
1393) تحول ایجاد کردن
1394) breeze out
1395) شاد و شنگول بیرون رفتن
1396) bridge
1397) پُل
1398) briefcase
1399) کیف سامسونت
1400) Bright
1401) روشن-درخشان
1301) BITE OFF MORE THAN ONE CAN CHEW
1302) لقمه ی بزرگتر از دهان خود برداشتن
1303) bite one’s tongue off
1304) زبان خود را گاز گرفتن
1305) bite the bull
1306) تحمل کردن شرایط سخت
1307) Bite the bullet
1308) طاقت آوردن. تحمل کردن. دندان روی جگر گذاشتن-سوختن و ساختن
1309) BITE THE DUST
1310) نقش بر زمین شدن. به هلاکت رسیدن. شکست خوردن
1311) Black art
1312) جادو جنبل
1313) Black head
1314) کله پوک
1315) Black will take no longer
1316) بالاتر از سیاهی رنگی نیست
1317) blankety-blank
1318) فلان فلان شده
1319) bless you
1320) عافیت باشه
1321) blew
1322) گذشته ی
1323) to blow دمیدن
1324) Blind
1325) کور
1326) Blind cat
1327) گربه کوره
1328) blithe
1329) خوشحال-بدون دغدغه
1330) Block
1331) چهار راه
1332) blow
1333) وزیدن
1334) blow it
1335) خراب کاری کردن
1336) blow one's top
1337) از کوره در رفتن ، به شدت عصبانی شدن
1338) Blowing in the Wind
1339) در باد می‌وزد
1340) Blue car
1341) اتوبوس آبی
1342) boil
1343) جوشاندن
1344) Bonehead
1345) خنگ
1346) boom town
1347) شهر پر رونق، شهر رشد یافته
1348) Booty
1349) کپل
1350) border dispute
1351) مناقشه ی مرزی
1252) Better late than never
1253) دیر آی و باز آی
1254) better safe than sorry
1255) کار از محکم کاری عیب نمی کند
1256) دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است
1257) bettrer alive coward than a dead hero
1258) بهتره یه ترسو باشی تا یه قهرمان مرده
1259) Between tow stools one falls to the ground
1260) با یه دست نمیشه دو تا هندوانه برداشت
1261) Between you and me
1262) بین خودمان باشد
1263) beware of pick pockets
1264) مواظب جیب برها باشید
1265) Beyond the call of duty
1266) بیشتر از حد نیاز
1267) Bias
1268) اریب
1269) bid
1270) دستور دادن
1271) Bifurcation
1272) انشعاب ( ابراهه ها
1273) Bifurcation ratio
1274) نسبت انشعاب
1275) big
1276) بزرگ
1277) Big bear
1278) خرس گنده
1279) big deal
1280) مهم نیست
1281) big mouth
1282) دهن لق-وراج
1283) Big noise
1284) کله گنده
1285) big-wig
1286) آدم مهم
1287) birds of a feather flock to gether
1288) کبوتر با کبوتر باز با باز
1289) Birds of a feather flock together
1290) کبوتر با کبوتر باز با باز
1291) Birds of a feather flok to gether
1292) کبوتر با کبوتر, باز با باز,کند هم جنس با هم جنس پرواز .
1293) birds of feather flock together
1294) کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز
1295) birth of his son
1296) تولد پسرش
1297) bit by bit
1298) رفته رفته
1299) bitchin
1300) خیلی خوب
1202) because your voice is sweet
1203) صدات گرم وخواستنیه
1204) before
1205) قبل
1206) Before a long , you'll speak fluently English
1207) طولی نمی کشه که راحت و روون انگلیسی صحبت می کنی.
1208) before they change their minds
1209) پیش از آن‌که نظر‌شان تغییر کند
1210) Before you can say knife
1211) تا به خودم بجنبم

1212) beg
1213) خواستن، خواهش کردن
1214) Beg the question
1215) طفره رفتن، ماست مالی کردن
1216) Begin your web T and god will send you the thread
1217) از تو حرکت از خدا برکت
1218) Behave less foolishly
1219) دست از حماقت بردار
1220) Behave yourself
1221) مواظب رفتارت باش
1222) behind his back
1223) پشت سرش
1224) Behind the veil, many schemes remain
1225) حالی درون پرده بسی فتنه می رود
1226) being kept
1227) نگهداری شدن
1228) Believe in yourself
1229) خودتو باور کن
1230) belongs
1231) تعلق داشتن
1232) bend over backwards
1233) از جان مایه گذاشتن
1234) BENN OVER BACKWARDS
1235) از جان مایه گذاشتن
1236) besides all this
1237) علاوه بر اینها
1238) Bet you wish you'd arrived earlier
1239) شرط میبندم که تو آرزو میکنی که زودتر آمده بودی.
1240) Better a lock than doubt
1241) در رو قفل کن همسایه ات را دزد نکن
1242) Better a wise enemy than a foolish friend
1243) دشمن دانا به از نادان دوست.
1244) Better an egg today than a hen tomorrow
1245) امروز یک تخم مرغ بهتر از فردا یک تخم مرغ
1246) Better be safe than sorry
1247) چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟
1248) Better buzz off
1249) جیم بشیم
1250) Better face a danger once than be always in danger
1251) مرگ یه بار شیون هم یه بار
1152) be interested in
1153) علاقه مند بودن
1154) be intrested in
1155) علاقمند بودن به
1156) Be it so
1157) امین-الهی
1158) be kind to
1159) مهربانی کردن با
1160) Be lowman on totem pole
1161) مثل خر لنگ بودن

1162) be made up of
1163) متشکل بودن-تشکیل شدن از
1164) be obliged to
1165) مودبانه از کسی تشکر کردن
1166) be off balance
1167) تعادل نداشتن
1168) be so bold
1169) جسورانه عمل کردن
1170) be surprised
1171) متعجب شدن-شگفت زده شدن
1172) be the life of the party
1173) نقل مجلس بودن
1174) be to hand
1175) در دسترس بودن
1176) be touch and go
1177) اوضاع نامشخص
1178) Be true and fear not
1179) آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
1180) BE UP TO ONE'S EARS TO SOMETHING
1181) تا خرخره در چیزی غرق بودن
1182) bear
1183) بردن، آوردن
1184) BEAT ABOUT THE BUSH.
1185) صغری کبری چیدن و طفره رفتن. حاشیه رفتن
1186) Beat the drum
1187) بوق و کرنا به راه انداختن
1188) beats me
1189) اصلا نمی دونم ، سر در نمی آرم ، نمی دونم
1190) Beauty opens locked doors
1191) اندکى جمال به از بسیارى مال
1192) Becareful someone don't kiss the floor
1193) مواظب باش کسی زمین نیوفته
1194) because of your every movements
1195) بخاطر همه حرکاتت
1196) because of your smile
1197) بخاطر لبخندت
1198) because you are beautiful
1199) چون خوشگلی
1200) because you are caring
1201) چون همیشه بهم اهمیت میدی
1102) BC
1103) پیش از میلاد
1104) be
1105) باشد-بودن
1106) be a breeze
1107) فوت اب بودن
1108) be a good felow and do it
1109) جون من اینکار رو بکن

1110) be a long shot
1111) تیری در تاریکی
1112) be a longer
1113) تک رو بودن
1114) be a man of his word
1115) سر قول خود ایستادن
1116) be a yes -man
1117) بله قربان گو
1118) be able to
1119) توانستن-قادر بودن
1120) be advised by me
1121) پند مرا بپذیر
1122) be afraid
1123) ترسیدن از
1124) Be alert
1125) حواست جمع باشه
1126) be all thumbs
1127) دست و پا چلفتی
1128) be an early bird
1129) سحر خیز بودن
1130) be an old hand at something
1131) کهنه کار بودن در کاری
1132) be born
1133) متولد شدن
1134) be careful
1135) با دقت باش
1136) Be careful he is eavesdropping.
1137) مراقب باش-داره استراق سمع می کنه
1138) be cool toward someone
1139) سرد بودن با دیگران
1140) be down to earth
1141) خاکی بودن
1142) Be fair with my increasing love
1143) بی معرفت مباش که در من یزید عشق
1144) Be frank with me
1145) با من رو راست باش
1146) be going to
1147) قصد داشتن-خیال کاری رو داشتن
1148) Be in harmony
1149) هماهنگ باش
1150) Be in the same boat
1151) در شرایط مشابهی بودن
1052) Baby you
1053) عزیزم
1054) baccalaureate
1055) مدرک لیسانس.
1056) back breaking job
1057) شغل سخت و کمر شکن
1058) back me up
1059) مراقبم باش , هوامو داشته باش
1060) back out
1061) جر زدن، خلف وعده کردن

1062) back pack
1063) کوله پشتی
1064) back rent
1065) اجاره پس افتاده
1066) back to square one
1067) روز از نو روزی از نو
1068) back to the subject
1069) اصل مطلب را بگو
1070) backward in coming forward
1071) رودروایسی داشتن
1072) Backwater
1073) برگشت آب
1074) bad egg
1075) آدم نفرت انگیز، مشمئز کننده
1076) Bad excuse is worse than none
1077) عذر بدتر از گناه.
1078) bad hair day
1079) روز بد
1080) bake
1081) پختنی-پختن
1082) ball point pen
1083) خودکار
1084) bank's safe
1085) گاو صندوق بانک
1086) bare one s heart
1087) دل خود را خالی کردن-سفره دل خود را باز کردن
1088) BARK UP THE WRONG TREE
1089) تیرت خطا رفت-بیراهه رفتن. اشتباه رفتن
1090) BARK WORSE THAN ONE'S BITE
1091) به اندازه ای که نشون میده بد نیست
1092) Barking dogs don't bite
1093) آز آن نترس های و هو دارد از آن بترس که سر به زیر دارد
1094) barking dogs seldom bite
1095) سگی که پارس میکنه گاز نمیگیره
1096) base a fate
1097) بر اساس قضا، بر حسب اتفاق
1098) Base flow
1099) آب پایه
1100) Basic data
1101) داده های پایه
252) at the expense of
253) با کم گذاشتن در، با ضرر رساندن به،
254) At the front
255) جلوی
256) at the moment
257) در این لحظه
258) at will
259) هر موقع که بخواهی/به میل خودت
260) at your desk
261) پشت میزت

262) at your earliest convenience
263) در اولین فرصت
264) Attention to detail is essential in this job
265) در این شغل توجه به جزئیات ضروری است
266) Attractive
267) جذاب-قشنگ
268) augment
269) افزودن، زیاد کردن
270) Aunt sally
271) آلت دست، بازیچه
272) Auricular
273) شنوایی
274) Automatic Delineation of Watershed
275) استخراج اتوماتیک حوزه آبخیز
276) Average
277) متوسط
278) Average minds discuss events
279) مغزهای متوسط به حادثه ها فکر می کنند
280) Average velocity
281) سرعت متوسط
282) Avert
283) دفع کردن - مانع وقوع چیزی شدن
284) avoid
285) اجتناب کردن
286) Avoid climbing unnecessary stairs
287) از بالا رفتن غیر ضروری از پله ها اجتناب کنید.
288) Avoid overexertion
289) از ورزش زیاد (فعالیت زیاد) اجتناب کنید
290) Award
291) تقدیم کردن
292) away from
293) دور از
294) away with
295) گیر افتادن
296) b.c
297) قبل از میلاد
298) ba a good
299) در کاری مهارت داشتن
300) Baby I got this feeling
301) عزیزم من این احساس دارم
202) As you think fit
203) هر طور صلاح میدونید
204) asbestos
205) ماد? نسوز، پنب? نسوز
206) Ashamed of
207) خجالت زده از
208) aside
209) کنار
210) Ask and you shall receive
211) پرسان پرسان می روند هندوستان

212) ask for trouble
213) زمانی بکار میره که یه نفر خودش به استقبال درد سر میره
214) Ask much to have a little
215) به مرگ بگیر تا به تب راضی بشه
216) asked the crowd to cheer
217) از حضار خواست که مشروب صرف کنند
218) Aspect
219) جنبه
220) assure
221) اطمینان دادن
222) Asymmetrical distribution
223) توزیع نامتقارن
224) at
225) در-کنار-نزدیک-دم
226) at a loss
227) با سردرگمی، با تردید
228) at a snail s pace
229) به سرعت مورچه-خیلی یواش
230) at all cost
231) به هر قیمتی
232) at call
233) عند المطالبه
234) at home
235) در خانه
236) at last
237) سرانجام-بالاخره
238) At odd times
239) وقت و بی وقت
240) at present
241) در حال حاضر
242) at school
243) در مدرسه
244) at the case maybe
245) تا مورد چه باشد
246) At the end of
247) در انتها-در پایان
248) AT THE END OF ONE'S ROPE
249) جان کسی به لب رسیدن. کارد به استخوان کسی رسیدن
250) At the end of the day
251) سر آخر
151) As smooth as a baby’s bottom
152) مثل برگ گُل
153) As smooth as a velvet
154) مثل مخمل
155) As sober as a judge
156) مثل لقمان حکیم
157) As soft as wax
158) مثل موم
159) as soon as
160) به محض اینکه

161) As sour as a crab
162) مثل برج زهر مار
163) As steady as a rock
164) مثل کوه استوار
165) As stubborn as a mule
166) مثل اسب وحشی
167) As stupid as a donkey
168) مثل خر
169) As sure as dead
170) قطعا، بدون شک
171) as sweet as honey
172) به شیرینی عسل
173) as tall as
174) هم قد
175) As the creator of people
176) به عنوان خالق انسانها
177) As the question, so the answer
178) از هر دستی بدی از همون دست پس میگیری
179) As thick as pea soup
180) مثل سرشیر غلیظ
181) As thin as a rack
182) مثل نی قلیان
183) As thin as the gossamer wings
184) مثل پوست پیاز
185) as to
186) برای اینکه
187) as usual
188) طبق معمول
189) As white as a sheet
190) مثل پنبه ی سفید
191) As white as snow
192) مثل برف سفید
193) as yet
194) تا کنون
195) As you make your bed, so you must lie in it
196) خودکرده را تدبیر نیست.
197) آش کشک خالته، بخوری پاته، نخوری پاته!
198) As you salute, you'll be saluted
199) احترام گذار ، احترام می بینه.
200) As you sow, so shall you reap
201) هر چه کنی کشت، همان بدروی
101) As likely
102) به احتمال قوی
103) as long as
104) مادامیکه
105) As loose as a rope of sand
106) مثل ماست شُل
107) As mad as a hatter
108) مثل دیوانه ها
109) As mad as a hornet
110) مثل پلنگ تیر خورده

111) as mad as a wet hen
112) وقتی که یک نفر خیلی عصبانی باشه
113) As meek as a lamb
114) مثل بره
115) As much as I love you
116) خیلی دوست دارم
117) As much as I need you
118) خیلی بهت نیاز دارم
119) As old as
120) مثل عمر نوح
121) As old as adam
122) به اندازه ی عمر هفت کرکس زندگی کرده
123) As pale as a ghost
124) مثل مُرده رنگ پریده
125) As pale as ashes
126) مثل گچ رنگ پریده
127) As patient as job
128) مثل ایوب صبور
129) As people say
130) به قول معروف
131) As plain as the nose on one’s face
132) مثل روز روشن
133) As plentiful as blackberries
134) مثل ریگ بیابان-مثل رستم
135) As poor as a church mouse
136) اه ندارد با ناله سودا کند
137) As pretty as a picture
138) مثل ماه شب چهارده
139) As proud as peacock
140) انگار از اسمان افتاده-انگار از دماغ فیل افتاده
141) As quick as a wink
142) مثل تیر شهاب
143) As quiet as a mouse
144) مثل موش
145) As right as rain
146) مثل شاخ شمشاد
147) As scare as hen’s teeth
148) مثل زعفران نایاب
149) As slippery as an eel
150) همانقدر که روی زمین است ده باربر زیر زمین است
51) As fat as a pig
52) مثل خرس چاق
53) As fierce as a tiger
54) مثل ببر
55) As flat as a pancake
56) مثل کاغذ صاف
57) As fresh as a rose
58) مثل یک دسته گُل
59) As full as a tick
60) مثل خیک پُر شده

61) As funny as a crutch
62) مثل یخ بی مزه
63) As good as gold
64) مثل یک تیکه جواهر
65) As grasping as a miser
66) ناخن خشک است
67) As greedy as a wolf
68) مثل گرگ
69) As happy as a lark
70) مثل پرنده پر در اورد
71) As hard as nails
72) مثل سنگ سفت
73) As harmless as a dove
74) مثل مورچه بی ازار
75) As heavy as a lead
76) مثل سرب سنگین
77) As high as a kite
78) مثل کوه سر به فلک کشیده
79) As high as sky
80) مثل کوه سر به فلک کشیده
81) As hot as fire
82) مثل فلفل تند
83) As hot as hell
84) مثل جهنم گرم و سوزان
85) As hungry as a bear
86) مثل گرگ گرسنه
87) as if
88) گویی-انگار
89) As if I have a rapid pulse
90) گویا نبضم سریع میزند.
91) As innocent as a dove
92) مثل فرشته معصوم
93) As innocent as a lamb
94) مثل فرشته معصوم
95) As large as life
96) دزد حاضر بز حاضر
97) As like as two peas
98) مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند
99) AS LIKE AS TWO PEAS IN A POD
100) مثل سیبی که از وسط نصف کرده باشند. کاملا شبیه هم بودن
1) As bright as a day
2) مثل روز
3) As brittle as glass
4) مثل شیشه
5) As busy as a bee/a beaver
6) مثل خر کار کردن
7) as busy as grand central station
8) مثل کاروانسرا
9) as clean as a whistle
10) کاملا تمیز

11) As clear as a day
12) مثل روز
13) As clear as a sunny day
14) مثل روز روشن
15) As clear as crystal
16) مثل اشک چشم
17) As clear as day
18) مثل روز روشن
19) As clear as the nose on one’s face
20) مثل روز روشن
21) As cold as ice
22) مثل یخ
23) as cool as a cucumber
24) انگار نه انگار-خونسرد
25) as crazy as a loom
26) مثل خُل و چل ها
27) as cruel as nero
28) مثل شمر ذلجوشن
29) As cunning as a fox
30) مثل روباه پیر
31) As dark as night
32) چشم چشم را نمی بینه
33) As dead as a dodo
34) مثل سنگ بی جان
35) As dead as a doornail
36) مثل چوب خشک هفت کفن پوسانده
37) as dry as a bone
38) مثل چوب خشک
39) As dumb as a statue
40) مثل مجسمه
41) As easy as abc
42) مثل اب خوردن
43) As egg as egg
44) مثل روز روشنه
45) As fair as a rose
46) مثل ماه شب چهارده
47) As far as
48) تا آنجائی که
49) as far as i m concerned
50) تا اونجایی که من میدونم یا به نظر من
1) Are you in pain
2) آیا درد دارید؟
3) Are you nauseated
4) آیا حال تهوع دارید
5) Are you nuts
6) خُل شدی
7) Are you pulling my leg
8) دستم می ندازی؟
9) Area
10) منطقه – ناحیه-مساحت
11) Area Ratio
12) نسبت مساحت
13) Arithmetic mean
14) میانگین حسابی
15) Arms akimbo
16) دست به کمر
17) around
18) به دور -اطراف
19) as
20) همانند
21) As a last resort
22) مثل اخرین تیر در تیردان
23) As a matter of fact
24) راستشو بخوای
25) As a pain in the neck
26) مثل استخوانی که در گلو گیر کرده
27) as a rule
28) قانوناُ
29) As bad as another
30) سنگ زرد برادر شغال است
31) As bare as a bone
32) مثل کدو
33) As bare as the palm of one’s hand
34) مثل کف دست خالی
35) As big as life and twice as ugly
36) مثل اینکه مویش را اتش زده اند
37) as bitter as gull
38) سنگ می خورد پیشواز گرگ می رود
39) As black as coal
40) مثل زغال
41) As black as hell
42) مثل شب تار
43) As black as one is painted
44) بشنو و باور نکن
45) As blind as a bat
46) مثل موش کور
47) As bold as brass
48) روش مثل سنگ پا قزوینه
49) As brave as a lion
50) با اسمان شاخ به شاخ شدن

201) anybody
202) هیچ کسی
203) anymore/any longer.
204) دیگه نه-بیشتر نه
205) Anything else, madam?
206) چیز دیگری لازم دارید خانم ؟
207) Apathy
208) بی علاقه گی - نداشتن انگیزه
209) appeal
210) درخواست/ التماس
211) Appearances are deceptive
212) گول ظاهر رو نباید خورد
213) Apple of someone`s eye
214) نور چشمی
215) apple polisher
216) پاچه خوار
217) Apply this ointment to the effected area
218) این پماد را روی محل بمالید.
219) appreciate
220) تحسین کردن
221) Appropriate
222) مربوط-مناسب
223) Are there ant side effects
224) آیا عوارض هم وجود دارد؟
225) are there any remarks
226) کسی حرفی دارد
227) are used to
228) عادت داشتن به
229) Are you absolutely sure you don't mind
230) مطمئنی که اهمیتی نمی دهی؟
231) Are you aware of consequences to you
232) از عواقب کارت خبر داری
233) Are you aware of what you make me feel, baby
234) اصلا حواست حس که باعث شدی چه احساسی داشته باشم، عزیزم؟
235) Are you bored
236) آیا خسته شدی؟
237) are you bullshiting me
238) داری منو دست میندازی
239) Are you cruising for brusing.
240) تنت میخواره؟
241) Are you drowsy
242) آیا احساس خواب آلودگی میکنید؟
243) Are you enjoying yourself?
244) آیا به شما خوش میگذرد؟
245) Are you getting into trouble at school lately
246) تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی (تو دردسر افتادی)؟
247) Are you getting into trouble at school lately?
248) تازگی ها تو مدرسه مشکل پیدا کردی؟
249) Are you happy or married.
250) مجردی یا متاهل.؟
Chicken out......این اصطلاح برای فردی استفاده میشه که جا میزنه تو کارا
to make two ends meat..........به معنی بخور و نمیر(بیشتر برای جواب دادن در مورد شغل استفاده میشود)
First learn the rules then break some....اول قانون رو یاد بگیر بعد اونو زیر پا بزار
Great people come late........ادمای با کلاس دیر میان
He has money to burn......اصطلاح برای ادم خرپول
He is loaded with money..../ / / / / / / / / /
He is made of money......................../ /
He is rolling in it............................../ /
He is well off................................../ /
He was born with a silver spoon in his mouth........../ /
the weather has changed.....شرایط عوض شده
She was born on the wrong side of the bed........حرام زاده
I wasn`t born yesterday.......موهامو تو اسیاب سفید نکردم
talk of devils...........(حلال زاده) وقتی در مورد کسی صحبت میکنیم و همان موقع وارد میشود اصطلاحا میگوییم طرف حلال زاده است
rool the red carpet for somebody..........جلوی کسی گاو کشتن...احترام خیلی زیاد
to flatter....پاچه خواری
to kissup somebody.....پاچه خواری
apple polisher.....پاچه خوار
give someone lip service.......شیر کردن کسی با حرف
chicken chicken.....چقدر ترسو
chicken feed....پول خرد...ناچیز
chicken scrach....خرچنگ قورباغه
how much bread have u got..........مایه تیله چقد داری؟
bread line......خط فقر
copy cat.......کسی که زود هر چیز را تقلید میکند

back breaking job......شغل سخت و کمر شکن
has the penny dropped........دوزاریت افتاد؟
get off my bag..........بابا ولمون کن..دست از سرم بردار
dress up like a cristmas tree.....تیپ زدن
you shine like a new penny......اصطلاح برای تعریف از افراد خوشتیپ
thick skull.....کله پوک
how can i put it into your thick skull......چطوری توی کله پوکت فرو کنم
you look lost.....گیج میزنی
error is human........انسان جایز الخطاس
when there is a will, the is a way........خواستن توانستن است
christ sake........خدا به دادمون برسه
i put it down to experience.......پشت دستم رو داغ گذاشتم
I learned my lesson.........../ /
I got the message............/ /
برای ابراز عقیده چند تا جمله و راه بلدید؟........هر وقت از شما سوالی میشه اکثرا میگید.....I think
ولی جمله های دیگه ای هم وجود دارن که براتون مینویسم...


In my book
Im of the opinion that
In my point of view
I express the idea that
I feel strongly that
In my estimation
It`s important........مهمه که.....
It is of capital importance......در راس مسائل مهم.....
It is of crucial importance....../ /
I pot significant................../ /
One is important is that........یه چیزی که خیلی مهمه اینه که......
to the best of my knowledge.........تا اونجایی که میدونم

Goody Goody........کسی که پاچه خواری یا خود شیرینی میکنه بهش میگن
Im just picking on you......فقط سر به سرت میزارم....سر کارت گذاشتم
i will fix you........پدرتو در میارم
i will put you in your place.........حالتو میگیرم
i will teach you a good lesson......./ /
I will send you on a trip......یه کاری کنم حال کنی
give it to him.........بزار تو کاسش
kick someone`s ass.......تو برجک کسی زدن
X Y Z...........eXamine Your Zipper.......زیپت بازه
you`ve got belly.........شکم اوردی
your shirt is what i really adore............لباست منو کشته........لباس فقط برای مثال هست
stop talking rubbish...........شر و ور نگو
stop talking nonsense.........مزخرف نگو
excuse my french..........گلاب به روت...روم به دیوار
don`t you just love it..........حال میکنیا
Im having fun with you.......دارم باهات حال(صفا) میکنم
free loader.......اصطلاح برای ادمهای چتر باز که خونه فک و فامیل یا دوستاشون چتر بازی میکنن

white wash.......ماست مالی
I will rip you in half........دو شقه ات میکنم
I will eat you without salt.......اصطلاحی که دختر و پسرهای جوون به همدیگه میگن (جیگرتو بخورم)
there`s the bell....زنگ خورد
the class is missed.../ /
tell me what to do..........تکلیف منو روشن کن
I was ruined.......پدرم در اومد
I had one of those days......../ /
It`s a big bell......این یه اخطاره
He has a hand in high places.........طرف خرش خیلی میره
Im getting nicked.......دارم کلافه میشم
You look like an apple on stick........این اصطلاح را برای افرادی استفاده میکنیم که موهایشان نا مرتب و بسیار بلند است
Cause my finger.........وقتی چیزی رو به سمت کسی پرتاب میکنیم برای عذر خواهی این اصطلاح رو میگیم
Apple of someone`s eye.......نور چشمی
Be in harmony.........هماهنگ باش
To be in tune with.......هماهنگی
No offence........دور از جون........و بعضی مواقع به معنی جسارت نباشه
We are moving at snail`s pace......خیلی کند پیش میریم
Im loaded........توپ توپم(وقتی غذا زیاد خوردیم)
I stuffed my face........تا خرخره خوردم
Home boy ..Home girl........هر دو به معنی بچه محل
It rings a bell to me.......برام اشناس
He is a man full of shit........ادم ....است
He is a bunch of shit........... / /
he is an understanding boy.........پسر فهمیده ای است
he is impossible........اون غیر قابل تحمله
You cant eat your cake and have it...........هم خدا رو میخواد هم خرما
he is a head and shoulder above me..........یه سر و گردن بلند تره
dont let the cat out of the bag...........راز رو فاش نکن
as cold as cucamber........ادم بی روح و بی احساس (سیرابی)
Any body for tennis...........کسی حاضره؟....کسی داوطلب هست؟
let me set the fire.........بذار دعواتون بندازم

a superficial observer: شخص ظاهربین


a sustaining:روزی رسان


a swift wit: ذکاوت هوش

a swingeing lie: دروغ بزرگ لاف زدن

a sworn evidence:. شهادت دادن گواهنی با سوگند
 
بالاتر از سیاهی رنگی نیست
In for a penny, in for a pound
Or
Black will take no other hue.

بخت به او رو آورد
Luck smiled on him


برج زهر مار است
He’s like a bear with a sore head

جا خوردم
I was taken aback

به هم نان قرض میدهند
They scratch each other’s back


برو پی کارت
go fly a kite

تو نمی توانی با حرف این مسئله را حل کنی

you cant argue away this matter

ا و بیش از حد خوش خوراک است


her tastes are too expensive


او مدام در مورد مشکلاتش صحبت میکرد

she babbled on about his problem

او همیشه از دوستانش حمایت می کند
he always backs up his friends


او آنرا با عصبانیت روی میز کوبید
she banged it back on the table


انتظار آنچه را که اتفاق افتاد نداشتم
i didnt bargain for what happened

 
او ماشینش را درب و داغان کرده است

she has bashed up her car

 

او آماده رفتن به سرکار است
he is about to go to work


سرش را از تنش جدا کنید
chop his head off

a single heart: دل ساده

a skilled workman: استاد کار


Touchscreen Watch ساعت صفحه لمسی
 
 
 
a slave of passion: اسیر و غلام شهوت

a slip of the tongue: اشتیاه لپی

is to بایستی
.
yet با این وجود
.
than تا اینکه-از-نسبت به
.
i can,t help it چاره ای ندارم
i can,t but go چاره ای جز رفتن ندارم
.
it can be said that می توان گفت که
.
i over than you من از شما بزرگترم
.
the menu pleas غذا را بیا ر
.
good appetite نوش جان
.
با درجات مختلف some degree
.
try on پرو کردن
.
take in کوتاه کردن شلوار
.
the ultimate result نتیجهء نهایی
.
as to راجع به
.
simply فقط
.
take a leave=take a vacation مرخصی گرفتن
.
and so on=and so forth=etc و غیره
.
traffic ticket جریمه

as to=about برای اینکه
.
صرفنظر از این مسئله regardless of=
.
in order to = بر حسب
.
بطوریکه so that=
.
despite=in spite of علیرغم
.
so am i من هم همینطور
.
as soon as به محض اینکه
.
تخم مرغ نیمرو one sided fried egg
.
any way=any how بهر حال
.
as yet تا کنون
.
what a pitty! حیف شد
.
by the way راستی

in order that بترتیبی که
.
as yet تا کنون
.
owe to =due to ناشی از
.
far off =far a way دور
.
it,s the weather آن از آب و هواست
weather آیا
.
it,s itself خود خودش
.
..i mean it معنی دادن-جدی می گم آ
.
i,ll show you نشونت می دم-خیال کردی
.
welcome back رسیدن بخیر
.
in which که در آن
for whom که برای آن
.
e.g برای مثال
i.e یعنی
et.al همکاران
.
have a seat بفرما بشینtake a seat بفرما بشین

i,m by the window من کنار پنجره هستم
.
knock at the door در را زدن
.
once زمانیکه-یکبار
.
that is=to say=namely یعنی
.
put on پوشیدن
have on به تن داشتن
.
call on=visit ملاقات کردن
call up تلفن کردن
.
hearing aid سمعک
.
retired باز نشسته
.
are عبارتنداز
.
the more---------------------the more هر چه بیشتر............. همانقدر بیشتر
the more---------------------the less هر چه بیشتر ..............همانقدر کمتر
.
that is all همه اش همین
not at all قابل شما رو ندارد
.
so long خدا حافظی صمیمی


Pull someone's leg سرکار گذاشتن کسی


A little bird told me بهم الهام شد - به دلم افتاد


It is all up with him اب از سرش گذشته


Stick Out One's Neck ریسک کردن

a squeezed orange: ادم سخت کوشش ادم مقاوم

a stout heart: قوت قلب: جرات جسارت
a speech having no pith:سخن بی مغز

a spoilt child: یک بچه لوس

a sound mind in a sound body: عقل سالم در بدن سالم است

a specially: حج

a.son: پسر خواننده

a souls day: روز فراخوانی ارواح

a sly person: ادم زر کاه: ناقولا

a solus of problem: راه حله یک مسئله

i,m confident=i,m positive=i,m sure = من مطمئنم

as to=in order to برای اینکه

so that بطوریکه
.
i,m in the dark اطلاعی از آن ندارم

i,m not in the picture من در جریانش نیستم

tin=can قوطی کنسرو شده
can of peach کمپوت هلو
tined meat گوشت کنسرو شده

can you can? می تونی قوطی رو کنسرو کنی؟
.
how ever اما
.
or else! والا
.
in that=beacouse=as=for=since چون
.
9 month in gone 9 ماهش است(ما ما یی)
.
at all به هیچ وجه
not at all قابل شما را ندارد
it is not at all اصلا خوب نیست
.
be over =finish تمام شدن

 
God willing انشا الله
.
as to=about برای اینکه
.
صرفنظر از این مسئله regardless of=
.
in order to = بر حسب
.
بطوریکه so that=
.
despite=in spite of علیرغم
.
so am i من هم همینطور
.
as soon as به محض اینکه
.
تخم مرغ نیمرو one sided fried egg
.
any way=any how بهر حال
.
as yet تا کنون
.
what a pitty! حیف شد
.
by the way راستی


 
25.i have had enough,thanks a lot برای هفت پشتم بس.

.

26.don,t count on me رو من حساب نکن .

 

27.there is only tow possibilityes از دو حال خارج نیست.

 

28.he has a great deal pull الاغش می رود .

 

29.don,t spoil the child بچه رو لوسش نکن .

 

30.spoil my appetite اشتهام را کور کرد.

 

31.i was keeping my fingers crossed خدا خدا می کردم .

 

32.what on earth shall i do now? حالا چه خاکی به سرم بریزم

 

33.a sound mind in a sound body عقل سالم در بدن سالم است .

 

34.you can not get blood out of astone کف دستم را بو نکردم.

 

35.a garden full of weeds عالم بی عمل نبور بی عسل .

 

36.plenty,in time of adversity not one many twenty تا پول داری رفیقتم قربون بند کیفتم.

 

37.cool down=take it easy .جوش نزن

 

38.they that dance must pay the fiddler هر کسی خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند.

 

39.many a little makes a mickle اندک اندک جمع شود وانگهی دریا شود.

39.little and often fills the purse همان مفهوم بالایی.

 

40.take it or leave it ! می خوای بخوای, نمی خوای نخوای

 

41.she will never realiz this wish آرزو بر دلش می ماند.

 

42.suddenly he showed up ناگهان سرو کله اش پیدا شد .

 

43.he is no fool آنقدرها هم احمق نیست .

 

44.it is much more than he deserves از سرش هم زیاد .

 

45.the night is still young هنوز اول شب .

 

46.he has no sense of shame. خجالت سرش نمی شود

 

47.what the hell do you want?به چه کوفتی می خوای؟


14.i felt it in my bones به دلم برات شده بود .

 

15.put yourself to gether حواست را جمع کن .

 

16.i don,t feel well حال ندارم.

 

17.i,m in a good mood سر حالم.

 

18.we are even ما حساب نداریم .

 

19.you are asking for it تنت می خارد.

 

20.pleas exuse my back ببخشید پشتم به شماست

 

21.be a good felow and do it جون من اینکار رو بکن.

 

22.lightly come ,light go باد آورده را باد می برد.

 

23.one swallow doesn,t make a summer با یک گل بهار نمی شود

1.once upon a timeیکی بود یکی نبود

 

2.when there is a will,there is wayخواستن توانستن است .

 

3.take no painزحمت نکش.

 

4.it slipped my tungeاز دهنم در رفت.

 

5.i decided to do without itاز خیرش گذشتم.

 

6.do not cost your pearls before swineپول علف خرس است.

 

7.longer is the best sauceآدم گرسنه سنگ هم می خورد

 

دلخوشی ازش ندارم 8.iam sore at her

 

9.you can not serve God & mammonشما نمی توانید هم به خدا خدمت کنید هم به ثروت

 

10.you don,t lose by itاز آن بد نمی بینی.

 

11.heven help him this timeخدا به دادش برسد.

 

12.it is a herculean task کار حضرت فیل است .

 

13.you must be out of your mind تو باید دیوونه شده باشی

1- Busy as a bee: به کسی گفته می شود که خیلی سرش شلوغ است و کار زیاد دارد یا مثل زنبور این طرف و آن طرف می رود تا کارها را انجام دهد.
2- The bee's knees: کاری که خوب و با کیفیت عالی انجام شده باشد.
3- To have a bee in your bonnet: وقتی کسی خیلی نگران است و دائما درباره نگرانی اش حرف می زند

.1- To monkey around: احمقانه رفتار کردن

2- Monkey business: رفتار بد یا بدون صداقت
3- To make a monkey out of someone: کسی را احمق جلوه دادن

1- There's something fishy about this: "این موضوع بو داره"، این موضوع مشکوک به نظر می رسد
2- A big fish in a small pond: به فردی اطلاق می شود که قابلیت های زیاد او بلااستفاده مانده و این وضعیت باعث کلافگی و یاس او شده است
3- A fish out of water: به فردی اطلاق می شود که توانایی انجام کاری را که به او داده شده ندارد و سردرگم است

1- To eat like a horse: پرخوری بی اندازه، به اندازه زیاد غذا خوردن
2- Straight from a horse's mouth: شنیدن موضوعی از یک منبع موثق
3- To flog a dead horse: "به اسب مرده لگد نمی زنند"، آدم بدبخت را نباید بیشتر آزار داد

1- Pigs might fly: وقوع اتفاقی غیرممکن مثل پرواز یک حیوان چهارپا (خوک)
2- This place is a pigsty: (مکان) کثیف و ریخت و پاش، "اتاقش مثل طویله یا خوکدونی است"
3- To make a pig's ear of something: کاری را خیلی بد انجام دادن

4952) I take back what I said
4953) من حرفم راپس میگیرم.
4954) I take my hat off to you.
4955) بابا ایوالله
4956) I take size 38 in my shoes
4957) شماره پایم 38 است
4958) I thanked him,
4959) من از اون تشکر کردم
4960) I think I had a very happy childhood
4961) من فکر می کنم دوران کودکی بسیار خوبی داشتم


4962) I think that you can do it easily.
4963) من فکر می کنم که شما می توانید آن را به راحتی انجام دهید.
4964) I thought
4965) فکر کردم
4966) I thought the play was, dare I say it, boring
4967) فکر میکنم که به جرات میتوان گفت که نمایش خسته کننده بود
4968) I to die and you to live
4969) من می میرم و شما زنده می مانید
4970) I told him to his face
4971) جلوی چشمش بهش گفتم.
4972) I told mary to do her homework carfully.
4973) من به مری گفتم که تکالیفش را با دقت انجام دهد
4974) I travel to Romantis
4975) به تخیلات سفر می کنم
4976) I try to tell you about I’m me
4977) سعی می کنم که بهت بگم ولی من
4978) I try to tell you how I feel
4979) سعی می کنم که بهت بگم احساسم چیه
4980) I used to own a bicycle.
4981) من سابقا یک دوچرخه داشتم
4982) I usually go to school by bus but today I am going to go by taxi.
4983) من معمولاً با اتوبوس به مدرسه می روم اما امروز قصد دارم یکشنبه فوتبال بازی کنیم
4984) I voted aye
4985) رای مثبت دادم
4986) I want make you happy
4987) میخوام خوشحالت کنم
4988) I want the donkey and the dates
4989) هم خر و میخواد هم خرما رو
4990) I want to break into a run
4991) دوست داشتم پا به فرار بذارم
4992) I want to know
4993) میخوام بدونم
4994) i want to make up my mind about it
4995) من می خواهم بیشتر فکر بکنم.
4996) I want to present my point
4997) من می خواهم نقطه نظرم رو متذکر شوم
4998) I want to press charges
4999) من می خواهم شکایت کنم
5000) I want to see them.
5001) می خواهم انها رو ببینم

4901) I remember long ago
4902) خیلی وقت پیش را به‌یاد می آورم
4903) I said ,If you have the time
4904) گفتم اگر وقت داشته باشید
4905) I said it for laugh
4906) برای خنده گفتم.
4907) I saw a Saw that saw a Saw
4908) من دیدم یک ارّه که داشت ارّه دیگه رو میبرید
4909) (دست بالا دست بسیاره)
4910) I saw his car outside your house
4911) خودم ماشینشو بیرون خونه ات دیدم


4912) I saw it in the night
4913) آن را در شب دیدم
4914) I see her there
4915) اون رو اونجا دیدم
4916) I see him every day
4917) من او را هر روز می بینم
4918) I see no sense in going on
4919) هیچ دلیلی برای ادامه نمی بینم
4920) I see you
4921) می بینمت
4922) I sent him packing
4923) دست به سرش کردم
4924) I should have gone there.
4925) من بایستی می رفتم انجا (که نرفتم)
4926) I shouldn’t have gone there.
4927) من نبایستی می رفتم(ولی رفتم)
4928) I stand bu what I say
4929) من روی حرف خودم هستم.
4930) I stayed uo late
4931) تا دیر وقت بیدار بودم
4932) I still don't want him to go
4933) نمیخواهم که او برود
4934) I still haven't finished
4935) هنوز تمام نکرده ام
4936) I still LOVE YOU
4937) من هنوز هم عاشقتم
4938) I stop speaking to the man.
4939) من از صحبت کردن با مرد دست می کشم
4940) I stopped following the treatmen scince the supply ran out
4941) از وقتی که دارویم تمام شده ادامه درمان را متوقف کرده ام.
4942) I stopped to speak to the man.
4943) من ایستادم تا با مرد صحبت کنم
4944) I stuffed my face
4945) تا خرخره خوردم
4946) I suffer from insomnia at nights
4947) شبها از بی خوابی رنج می برم.
4948) I swear
4949) قسم می خورم
4950) I swear to God I didn't do that
4951) بخدا قسم کارمن نیست

4801) I know my own mind
4802) می دونم چی می خوام-خودم رو می شناسم
4803) I know that winter is coming.
4804) من می دانم که زمستان دارد می آید.
4805) I know that you come.
4806) من می دونم که تو می ایی
4807) I know what I must do
4808) میدونم چیکار باید انجام بدم
4809) I know what you are going through
4810) شما رو درک می کنم
4811) I know what you are up to
4812) می دونم چیکار می خواهی بکنی


4813) I know where you go
4814) من می دونم کجا می ری
4815) I know where your shoes pinch
4816) می دونم کجات می سوزه!
4817) I know you feel the same
4818) می دانم تو هم همان احساس را داری
4819) I let you have it this time
4820) فقط این دفعه رو بهت اجازه می دهم
4821) I licked my lips
4822) دهنم آب افتاد
4823) I like John to learn English.
4824) من دوست دارم که جان انگلیسی را یاد بگیرید
4825) I look forward to hear from you
4826) من امیدوارم در آینده بیشتر از شما بشنوم
4827) I looked out everywhere
4828) همه جا رو زیر و رو کردم
4829) I lost a filling
4830) پر شدگی دندانم افتاده است
4831) i made a mistake
4832) اشتباه کردم
4833) I make it up to you
4834) جبران میکنم برات
4835) I mean business
4836) دارم خیلی جدی میگم
4837) i mean it
4838) معنی دادن-جدی می گم آ
4839) I mean you
4840) تو را می گویم
4841) I misheard you
4842) من بد فهمیدم
4843) I miss you
4844) دلم برت تنگ شده
4845) I must answer the questions.
4846) من باید به سؤالات پاسخ بدهم
4847) I must be allowed to pray at specific times
4848) باید به من اجازه داده شود که در مواقع مشخص نماز بخوانم.
4849) I must beg to differ on this point
4850) من کاملا با این نکته مخالفم
4751) I have problem with my eyesight
4752) از لحاظ بینائی مشکل دارم
4753) I have some work to catch up on
4754) باید به کارم برسم
4755) I have sweet tooth
4756) به شیرینی علاقه دارم، شیرینی خیلی دوست دارم
4757) I haven't ever really found a place that I call home
4758) هیچ وقت نتونستم جایی رو پیدا کنم که بتونم اسمش رو خونه بذارم
4759) I haven't got all day
4760) تمام روز که وقت نداریم (وقتمان کم است
4761) I haven't made up my mind
4762) تصمیم نگرفتم


4763) I haven’t notified them.
4764) من به انها اطلاع نداده ام
4765) I hear my country call me
4766) میشنوم که کشورم من را صدا می زنه
4767) I heard surprising news yesterday.
4768) من دیروز اخبار متعجب کننده ای شنیدم
4769) I hide my ills from false physicians
4770) دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
4771) I hit the ceiling
4772) از عصبانیت منفجر شدم
4773) I hope everything works out well
4774) امیدوارم همه چیز روبراه باشد
4775) I hope in God
4776) امیدم خداست
4777) I hope that you remember me
4778) امیدوارم مرا به یاد داشته باشی
4779) I hope that you succeed in your exam.
4780) من امیدوارم که شما در امتحانتان موفق شوید.
4781) I hope your eyes go blind
4782) چشمت کور
4783) I hope your mind goes up
4784) فهمت بره بالا
4785) I invited Mary to the party.
4786) من مری را به مهمانی دعوت کردم
4787) I just don't feel quite myself
4788) احساس خوبی از خودم ندارم
4789) I just sat down and cried
4790) فقط نشستم و گریه کردم
4791) I know
4792) من می دونم
4793) I know him by name
4794) به اسم او را می شناسم.
4795) I know him by sight
4796) به قیافه او را می شناسم.
4797) I know him like the palm of my hand
4798) مثل کفت دستم می شناسمش
4799) I know I've found you
4800) میدونم که پیدات کردم

 
 
4701) I have a reputation to protect
4702) من اینجا ابرو دارم
4703) I have a runny nose
4704) بینی ام آبریزی دارد.
4705) I have a stuffy nosy
4706) بینی ام گرفته است.
4707) I have a tightness in my chest
4708) در قفسه سینه ام احساس فشار میکنم
4709) I have a valid excuse
4710) عذرش موجه است
4711) I have an irregular pulse
4712) ضربان قلبم نا منظم است.


4713) I have been badly let down
4714) سنگ رو یخ شدم.
4715) I have been busy with exams
4716) گرفتار امتحانات بودم.
4717) I have been here
4718) من این‌جا بوده ام
4719) I have been in Tehran since 1368
4720) من از 1368 در تهران بوده ام.
4721) I have been trying to get him all day
4722) از صبح تا حالا دنبالش می گردم
4723) I have eaten my dinner
4724) من شام خودم را خورده ام
4725) i have had enough,thanks a lot
4726) برای هفت پشتم بسه
4727) I have indigestion
4728) دچار سوء هاضمه شده ام.
4729) I have lost the will to live
4730) میل به زندگی کردن رو از دست دادم
4731) I have lost weight
4732) وزنم کم شده است
4733) I have made a cake
4734) من یک کیک درست کرده ام.
4735) I have motion sickness
4736) بیماری سفر دارم (هنگام مسافرت حال تهوع به من دست میدهد).
4737) I have my job on the line
4738) شغلم در خطر است
4739) I have never been to
4740) من هرگز نرفته ام به
4741) I have no appetite
4742) اشتها ندارم.
4743) I have no doubt in my mind
4744) هیچ شکی ندارم
4745) I have no idea what's happened to that dream
4746) نمی فهمم که چی سر اون همه رویا اومد!
4747) I have no money about me
4748) پول همراهم نیست.
4749) I have noticed that I am short of breath when I exercise
4750) متوجه شده ام که هنگام ورزش نفسم تنگ میشود


 
4651) i got my hair cut
4652) موی سرم رو کوتاه کرده ام
4653) I got stack in traffic
4654) تو ترافیک گیر کرده بودم
4655) I got to go
4656) باید برم
4657) I got your point
4658) منظورت رو فهمیدم
4659) I grabbed it out of his belly
4660) از دلش در آوردم
4661) i had a cat nap
4662) چرتی کوتاه زدم.


4663) I had been doing the cooking
4664) من داشتم اشپزی می کردم
4665) I had been teaching
4666) من داشتم درس می دادم
4667) I had fortune on my side
4668) بخت یارم بود
4669) I had gone
4670) من رفته بودم
4671) I had known him for two years.
4672) دو سال بود اون رو می شناختم
4673) I had no other alternative
4674) چاره دیگه ای نداشتم
4675) I had some crazy dream last night
4676) دیشب خواب های آشفته / پریشان دیدم.
4677) I had taken no examination
4678) امتحانی نداده بودم
4679) I had these symptoms before
4680) این علائم را پیش از این هم داشته ام
4681) I had to answer the questions last night.
4682) من باید دیشب به سؤالات پاسخ می دادم
4683) I had to be sure
4684) من اطمینان داشتم
4685) I happened to be out when you called
4686) اتفاقاً وقتی زنگ زدی من خونه نبودم.
4687) I hate you
4688) ازت متنفرم
4689) I have a bone to pick with you
4690) من می خواهم از تو گله کنم
4691) I have a boring job.
4692) من یک شغل خسته کننده دارم
4693) I have a chipped tooth
4694) دندانم کرم خورده است.
4695) I have a crampy pain
4696) درد قولنج دارم.
4697) I have a justified excuse for my absence
4698) برای غیبتم عذر موجه دارم
4699) I have a rash in my skin
4700) بثورات پوستی دارم
4601) i.e
4602) یعنی
4603) I eat
4604) من می خورم
4605) I eat little
4606) من کم غذا می خورم
4607) I eat the apple.
4608) من سیب را می خورم
4609) I enjoy climbing montains.
4610) من از کوهنوردی لذت می برم
4611) I expect you to take this seriously
4612) انتظار دارم این مسئله رو جدی بگیری


4613) I feel an excessive fatigue
4614) احساس خستگی بیش از حد داردم.
4615) I feel an extreme agitation
4616) احساس بی قراری شدیدی دارم.
4617) I feel honored to have you as a friend
4618) از اینکه با شما دوستم احساس افتخار می کنم
4619) I Feel Like A Steak
4620) من دوست دارم استیک بخورم
4621) I feel like I've been re-born
4622) احساس می کنم دوباره به دنیا امده ام
4623) i feel pins and needle in my foot
4624) پا هام خواب رفته
4625) i feel sorry for you
4626) دلم برات می سوزه
4627) I feel with you in your sorrow
4628) مرا در غم خود شریک بدان.
4629) I feel you
4630) احساست می کنم
4631) I felt it in my bone
4632) به دلم برات شده بود
4633) I felt it in my bones
4634) به دلم برات شده بود
4635) I felt like a fool
4636) سنگ رو یخ شدم
4637) I felt sleepy
4638) احساس خواب الودگی کردم
4639) I gave him a piece of my mind
4640) شستمش گذاشتمش کنار
4641) I gave him a strong punch to his head
4642) یک مشت ابدار به سرش کوفتم
4643) i give you blessings
4644) نعمت از من
4645) I got cold feet
4646) دستپاچه شدم
4647) I got into my stride
4648) روی غلتک افتادم(عادت کردم)
4649) I got it from a very reliable source!
4650) من از یه جای مطمئن فهمیدم
4552) I don't know how to say
4553) نمی دونم چجوری بگم
4554) I don't know how will turn out
4555) نمی دونم چه میشه
4556) I don't know what is what
4557) نمی دونم چی به چیه.
4558) I don't know what's wrong
4559) نمیدونم چی شده
4560) I don't know why you keep chasing her around
4561) نمیدونم چرا هی داری اون رو این اطراف تعقیب میکنی


4562) I don't mean it
4563) منظوری نداشتم.
4564) I don't no the Jack
4565) من گم شده ام
4566) I don't think he is ill at all
4567) خودش رو زده به مریضی
4568) I don't want to be here, I'm much too tired
4569) دیگه نمی خوام اینجا بمونم، خیلی خیلی خسته شدم
4570) I don't want to ruin your face
4571) نمی خوام آبروی تو رو ببرم
4572) I don't want to teach my grandmother to suck eggs
4573) به لقمان حکمت آموزی چه باشد!
4574) I don`t trust you with my car
4575) من به تو اعتماد نمیکنم ماشینم را به تو بسپارم
4576) I don’t have a dog chance
4577) شانس سگ و ندارم
4578) خر شانس نیستم
4579) I don’t have anything to do in return
4580) نمی تونم محبت شما رو جبران کنم
4581) I don’t have anything to give in return
4582) نمی دونم محبت شما را چگونه جبران کنم
4583) I don’t know.
4584) نمی دونم
4585) I don’t know what to do
4586) نمی‌دونم چه گلی به سرم بگیرم
4587) I don’t know when she left home
4588) من نمی دانم او چه وقت منزل را ترک کرد
4589) I don’t know who types the letters
4590) من نمی دانم چه کسی نامه ها را تایپ می کند
4591) I don’t mean to sound ungreatful
4592) منظورم این نیست که از شما تشکر نکنم
4593) I don’t mind at all
4594) اصلا اشکالی نداره-اختیار دارید
4595) I don’t want to be a burdon to you
4596) نمی خواهم باعث زحمت شما بشوم
4597) I dreamed
4598) خواب دیدم
4599) I dreamed I had an interview with god
4600) خواب دیدم .در خواب با خدا گفتگویی داشتم


4502) I come straight to the point
4503) مستقیم می رم سر اصل مطلب
4504) I could do with a change of scenery
4505) میخواهم چشم انداز (نمای چیزی را) را عوض کنم
4506) I could do with a hot drink
4507) یک نوشیدنی داغ میچسبه
4508) I could hardly even bear to see them go
4509) به سختی می تونستم رفتنشون رو تحمل کنم
4510) I could kick myself for doing it
4511) گردنم بشکنه که این کار رو کردم


4512) I could listen all night
4513) کل شب را میتوانم (به حرفهایت) گوش کنم
4514) I could not swallow the pills
4515) نمیتوانسم قرص را قورت بدهم.
4516) I could speak English last year.
4517) من پارسال می توانستم انگلیسی صحبت کنم
4518) I couldn't make sense of what you said
4519) نتوانستم از چیزی که گفتید سر در بیاورم
4520) I couldn’t speak English last year.
4521) من پارسال نمی توانستم انگلیسی صحبت کنم
4522) I crashed out on the sofa this afternoon
4523) امروز بعد از ظهر روی کاناپه افتادم و خوابیدم
4524) I cross my fingers for you
4525) برات آرزوی موفقیت می کنم
4526) I decided to do without it
4527) از خیرش گذشتم
4528) I deeply regret
4529) من واقعا پشیمانم
4530) I deeply regret what I said to you yesterday
4531) من واقعا از حرفی که دیروز به تو زدم پشیمانم
4532) I didn't have adequate time to prepare
4533) برای اماده شدن وقت کافی نداشتم
4534) I didn't quite catch that
4535) دقیقا متوجه نشدم چی گفتید
4536) I didn't want to offend you
4537) منظور بدی نداشتم
4538) I didn’t go to party last night
4539) من دیشت به مهمانی نرفتم
4540) I died from laughter
4541) از خنده مردم
4542) I don't care
4543) برام مهم نیست به من چه!
4544) I don't feel well
4545) حال ندارم
4546) I don't have any money right now
4547) الان اصلا پول ندارم
4548) I don't have the foggiest idea what his address is
4549) اصلا نمدونم که آدرسش کجاست
4550) I don't intend to be late!
4551) من قصد ندارم دیر بیایم


 
4452) I came on foot
4453) پیاده اومدم.
4454) I came to myself
4455) به خودم اومدم
4456) I can do it myself
4457) من خودم می توانم این کار رو بکنم
4458) i can not bear him
4459) حوصله او را ندارم
4460) I can see it in your eyes
4461) می‌توانم این‌ را از چشمانت بخوانم
4462) I can speak English.
4463) من می توانم انگلیسی صحبت کنم
4464) I can t get him out of my mind
4465) نمی تونم از فکرش بیام بیرون
4466) I can t tell the reason
4467) دلیلشو نمیدونم
4468) I can't beat it into his head
4469) هر کاری می کنم تو کله اش فرو نمی ره.
4470) I can't go anywhere!
4471) من نمی تونم هیچ جا بیام


4472) I can't help it
4473) من نمی تونم کاریش کنم-من نمی تونم کمکت کنم
4474) I can't make it out
4475) من که سر در نمی یارم.
4476) I can't stand
4477) تحملش را ندارم
4478) I can't stand how much I need you
4479) نمیتونم اینو تحمل کنم که چقدر بهت نیاز دارم
4480) I can't stand you
4481) نمیتونم در برابرت مقاومت کنم
4482) I can't take joking
4483) من اهل شوخی نیستم.
4484) I can't understand it.
4485) نمی تونم بفهمم
4486) I cannot repay you for what you have done for me
4487) کاری که شما در حق من کردید قابل جبران نیست.
4488) i cant make it for lunch today
4489) به ناهار امروز نمی رسم
4490) I can’t accept your invitation
4491) نمیتوانم دعوتتان را قبول کنم
4492) I can’t find the way to tell you
4493) راهی رو برای گفتن پیدا نکردم
4494) I catch my breath
4495) نفسم سر جاش بیاد
4496) I clean forgot
4497) پاک از یادم رفت
4498) I clean my room every Friday.
4499) من هر جمعه اتاقم را تمیز می کنم
4500) I come from japan
4501) من اهل ژاپن هستم

 
2) i am sore_hearted
4403) دلم خون است
4404) I am suffering from a chest pain
4405) از درد ناحی? قفس? سینه رنج میبرم.
4406) I am sure
4407) من مطمئنم
4408) I am sure deep down
4409) من یک جورایی مطمئنم
4410) i am sure you can make it
4411) مطمئنم می توانی موفق شوی
4412) I am surprised because the results are surprising.
4413) من متعجب هستم چون نتایج متعجب کننده اند.


4414) I am terribly sorry
4415) خیلی متاسفم
4416) I am through with the thread and thimbles
4417) از هفت خان رستم گذشتم
4418) I am tired of walking.
4419) من از پیاده روی خسته شدم.
4420) I am twenty
4421) بیست سالم است
4422) I am waiting for a train
4423) منتظر رسیدن قطارم
4424) I am your humble
4425) کوچیک شما هستم
4426) I apologize that once again I'm not in love
4427) ببخشید اگه باز عاشق نیستم
4428) I appreciate what you are doing for me
4429) از کارهایی که برا من انجام می دهی ممنونم
4430) I asked god to give me happiness
4431) گفتم مرا خوشبخت کن
4432) I asked god to make my spirit grow
4433) از او خواستم روحم را رشد دهد
4434) I asked them to help me.
4435) من از آنها خواستم که به من کمک کنند
4436) I asked you a very somber question
4437) من از تو یک سوال خیلی جدی پرسیدم
4438) I bagge u a padern
4439) معذرت میخوام ازتون
4440) I beg you to pray
4441) التماس دعا دارم
4442) i beg your pardon
4443) ببخشید
4444) I believe that the heart does go on
4445) مطمئنم که قلبت هنوز (برام) می زنه
4446) i benefited by his advice
4447) از پند او استفاده کردم
4448) I bet she won't come
4449) من مطمئنم که او نمی آید.
4450) I bet you she won't come
4451) باهات شرط میبندم که او نمیآد.
 
4352) I always will be true
4353) من همیشه پابرجا خواهم ماند
4354) I am a bit drained
4355) یه ذره شل و ولم
4356) I am a diabetic
4357) من بیماری قند دارم
4358) I am all eyes
4359) چهار چشمی مراقب هستم
4360) I am allergic to adhesive plaster
4361) به نوار چسب (چسب زخم) حساست دارم.


4362) I am allergic to penicillin
4363) نسبت به پنی سیلین حساسیت دارم
4364) I am baffled as to how my daddy brought us up
4365) گیج شدم که پدرم چه طوری مارو تربیت می کرد
4366) I am bored because my job is boring.
4367) من خسته هستم چون کار من خسته کننده است
4368) I am caught in bad jam
4369) عجب گرفتاری شدیم ها
4370) I am dizzy
4371) سرم گیج میرود.
4372) I am feeling depressed
4373) احساس افسردگی میکنم
4374) I am fixing to go
4375) دارم اماده می شم که بروم
4376) I am flattered
4377) این لطف شماست-شرمنده می فرمایید
4378) I am full
4379) من سیرم
4380) I am glad to see you up and about.
4381) خوشحالم از اینکه شما را سرپا و سرحال می‌بینم
4382) I am going to put in stitches
4383) الان بخیه میزنم.
4384) I am going to stay here to night.
4385) من قصد دارم امشب اینجا بمانم
4386) I am in low water
4387) دستم تنگ است
4388) I am inundated with work
4389) هزار جور کار سرم ریخته
4390) I am just picking on you
4391) سر کارت گذاشتم
4392) I am not in a good mood today
4393) امروز زیاد حال و حوصله ندارم
4394) I am over the hill
4395) دیگه خیلی پیر شده ام
4396) I am scattered-minded
4397) تمرکز ندارم
4398) i am single_handed
4399) دست تنهام
4400) I am sore at her
4401) دل خوشی ازش ندارم

4302) how on earth
4303) اخر چطور
4304) How smart you look today
4305) چقدر خوشتیپ شدی؟
4306) how tall
4307) چه قد و اندازه ای
4308) How tall is this building
4309) بلندی این ساختمان چقدر است؟
4310) How to use this inhaler
4311) چگونه از این دستگاه بخور استفاده کنم؟
4312) How you take advantage of the fact
4313) که داری از این قضیه سوئ استفاده می کنی


4314) How's it going
4315) حال و احوالت چطوره؟ کار و بارت چطوره؟
4316) How's your husband
4317) شوهرت چطوره؟
4318) However
4319) به هر حال
4320) Human blood is all of a colour
4321) بنی ادم اعضای یکدیگرند که در افرینش ز یک گوهرند
4322) Hungry dogs will eat dirty pudding
4323) گربه گر گشنه شود ، گشنیز خورد.
4324) آدم گشنه سنگ هم می خوره.
4325) Hurry up
4326) عجله کن
4327) hurt
4328) گذشته ی
4329) to hurt زخمی کردن
4330) Hurt feeling
4331) احساسات کسی را جریحه دار کردن
4332) hush up!
4333) ساکت باش
4334) I accidentally locked myself out of the house
4335) اشتباهی در را بستم و بیرون خانه جا ماندم
4336) i ache all over
4337) تمام بدنم درد می کند
4338) I ache for her
4339) دلم برایش پر میزند
4340) I acted on your advice
4341) نصیحت شما رو به کار بستم
4342) i agree with you
4343) موافق تو هستم
4344) I ain't ever gonna let you get away
4345) من حتی نمیخوام بذارم تو بری
4346) I always go there.
4347) من همیشه انجا می روم
4348) I always start the day by going through the email
4349) همیشه روزم رو با چک کردن ایمیل هام آغاز می کنم.
4350) I always stay over time.
4351) من همیشه اضافه کاری می کنم


 
4252) How long I should follow this treatment
4253) چه مدت باید این درمان را ادامه دهم؟
4254) how many
4255) چه تعداد
4256) How many are there in your family?
4257) در خانواده شما چند نفر وجود دارند؟
4258) How many buses are there in the street?
4259) چند عدد اتوبوس در خیابان وجود دارد؟
4260) How many cars are there in the street?
4261) چند تا اتومبیل در خیابان وجود دارد؟
4262) How many friends do you have?
4263) شما چند تا دوست دارید؟


4264) How men can see the wisdom in a war
4265) چطور مردم جنگیدن رو عاقلانه میبینن؟!
4266) how much
4267) چه مقدار
4268) how much are you asking
4269) قیمتش چند است؟
4270) How much can I take
4271) آدم مگه چقدر تحمل داره ؟
4272) how much did they offer
4273) چقدر پیشنهاد کردند
4274) How much do you weigh?
4275) وزن شما چقدر است؟
4276) how much is it
4277) قیمتش چند است؟
4278) how much is it?
4279) قیمت آن چند است؟
4280) How much mild does he want ?
4281) او چقدر شیر می خواهد ؟
4282) How much money did you say you have on you?
4283) گفتی چقدر پول همراهت داری؟
4284) How much money do you have?
4285) شما چقدر پول داری ؟
4286) How odd
4287) چقدر عجیب-چقدر شگفت انگیز
4288) how often
4289) چند دفعه
4290) How often do I need to change the dressing
4291) هر چند وقت باید پانسمان را عوض کنم؟
4292) how old
4293) چند ساله
4294) how old are you
4295) چند سالته
4296) How old are you ?
4297) چند سالته؟
4298) How old do you think I am?
4299) اگه گفتی من چند سالمه؟
4300) How old is he
4301) او چند سال دارد؟


 
202) how can you expect to
4203) مگه چه انتظاری (از من) دارید
4204) How can you say you love me?
4205) چطور میتونی بگی عاشقمی؟
4206) how come
4207) چه عجب!
4208) How come the front door is open?
4209) چطور ممکنه که در ورودی باز باشه؟
4210) How come you remembered us
4211) چطور شد یادی از ما کردی؟
4212) How come you've ended up here
4213) چطور شد که کارتون به اینجا کشیده شد


4214) How did he get hurt?
4215) چطور صدمه دید؟
4216) How did she do that?
4217) او چطور این کار را کرد؟
4218) How did you come by that money
4219) این همه پول ازکجا آوردی؟
4220) How did you come to this conclusion
4221) چطور شد به این نتیجه رسیدی؟
4222) How did you figure?
4223) چه طوری حساب کردی؟
4224) How Do I Get There
4225) چه جوری بروم آنجا؟
4226) How do I take this medication
4227) چگونه باید این دارو را بخورم؟
4228) How do you get on in your new job
4229) با کار جدیدت چطوری؟
4230) How do you make your bread and butter
4231) از چه طریق امرار معاش می کنید؟
4232) how far
4233) چه مسافتی
4234) How far is it from here?
4235) از اینجا چقدر دور هست؟
4236) how fast
4237) چه سرعتی
4238) How is everything going with you nowadays?
4239) این روزها اوضاع احوال چطور است
4240) How is life treating you.
4241) وضع زندگیت چطوره؟
4242) how long
4243) چه مدت
4244) How long did you Do That
4245) چه مدت آن کار را انجام دادی؟
4246) How long does it take to become HIV positive
4247) چه مدت طول خواهد کشید که خون از نظر ایدز مثبت شود.
4248) how long have you been living in here?
4249) چه مدته شما اینجا زندگی میکنید؟
4250) How long have you felt this way
4251) چند وقت است که این حالت را دارید؟
 
4152) HOLD YOUR HORSES
4153) دست نگه دار. تند نرو. عجله نکن
4154) Holy cow
4155) خدای من-اه
4156) Home boy
4157) بچه محل
4158) honesty
4159) صداقت-درستی
4160) Honesty is the best business.
4161) راستی و درستی بهترین کار است.
4162) Honourable death is better an inglorious life
4163) مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است
4164) Hop in
4165) بپر بالا
4166) Hope keeps man alive
4167) انسان به امید زنده است.
4168) HORSE AROUND
4169) بیهوده دور خود چرخیدن از. زیر کار در رفتن. ورجه وورجه کردن. بازیگوشی کردن
4170) Horse of a different color
4171) Horse of a different color


4172) horse trade
4173) چانه زدن
4174) host
4175) میزبان
4176) HOT UNDER THE COLLAR
4177) جوش آوردن. دو آتیشه عصبانی بودن. داغ کردن
4178) hotbed of sth
4179) پاتق
4180) how
4181) چگونه-چطور
4182) How about this one ?
4183) این یکی چطور است؟
4184) how about this one?
4185) این یکی چطور؟
4186) How about you
4187) شما چطور؟
4188) How are we fixed for Monday
4189) برای قرارمون) دوشنبه چطوره؟
4190) How are you fixed for cash
4191) چقدر پول نقد میخوای؟
4192) How are you travelling home
4193) با چه وسیله ای به منزل بر میگرید.
4194) How bad do you want it
4195) چقدر دلت میخواد که اون داشته باشی؟
4196) How can I help you?
4197) چه کمکی میتونم بهتون بکنم؟
4198) how can i put it into your thick skull
4199) چطوری توی کله پوکت فرو کنم
4200) How can we pray acceptably
4201) چگونه میتوانیم به شکل قابل قبولی دعا کنیم؟
 
4103) His health is a ball
4104) حالش توپه
4105) His metal is bad
4106) فلزش خراب است.
4107) his mind is made up
4108) اون تصمیمش رو گرفته
4109) His mouth has no fastening
4110) دهنش چفت و بست نداره.
4111) His mouth still smells like milk
4112) هنوز دهنش بوی شیر میده
4113) His mouth watered
4114) دهنش آب افتاد-آب از لب و لوچه اش سرازیر شد.
4115) His penny finally dropped
4116) بالآخره دو ریالیش افتاد
4117) His resolution is not to resign
4118) او تصمیم ندارد که استعفا بدهد
4119) his teacher
4120) معلمش


4121) His work absorbs him
4122) تمام توجه ووقتش صرف کارش است
4123) hit
4124) گذشته ی
4125) to hit زدن
4126) hit and miss
4127) ناخوش آیند
4128) HIT BELOW THE BELT
4129) نامردی کردن. نارو زدن
4130) HIT THE HEY
4131) توی رختخواب پریدن. خوابیدن
4132) HIT THE NAIL ON THE HEAD
4133) تو خال زدن. به هدف زدن. درست حدس زدن
4134) HIT THE ROAD
4135) راه افتادن. عازم سفر شدن
4136) hit the spot
4137) چسبیدن ، جون دادن
4138) Hobby
4139) سرگرمی
4140) Hold me responsible for that
4141) من مسئولیتش را قبول می‌کنم
4142) Hold on
4143) یک لحظه صبر کن
4144) HOLD ONE'S TONGUE
4145) جلو زبان خود را گرفتن. مواظب زبان خود بودن.
4146) Hold the floor
4147) مجال صحبت به کسی ندادن
4148) hold up
4149) متوقف کردن
4150) Hold your horse
4151) زیاد دور برندار


 
4051) Here I am.
4052) اینهاشم
4053) Here is the ball and here is the field
4054) این گوی و این میدان.
4055) Here Is Your Paradise
4056) این‌جاست بهشت تو
4057) Here it is
4058) اینهاش
4059) Here you are.
4060) بفرما-دیدی
4061) Here's what I have to say
4062) و حالا) این چیزیه که میخوام بگم
4063) hers
4064) مال او(مونث)
4065) Heven help him this time
4066) خدا به دادش برسد
4067) high
4068) مرتفع-بلند
4069) high lighter
4070) ماژیک فسفری


4071) High places have their precipices
4072) هر فرازى را نشیبى است
4073) HILLY-BILLY
4074) شلخته
4075) his
4076) مال او(مذکر)
4077) his bark is worse than his bite
4078) مثل ببر تو خالی
4079) his behaviour leaves much to be desired
4080) خیلی مانده تا رفتارش عوض شود
4081) His bowels don’t move
4082) شکمش کار نمی کنه
4083) his bread is buttered on both sides
4084) نانش تو روغن است
4085) His brothers would gladly have sold
4086) ترسم برادران غیورش قبا کنند
4087) His cake is dough
4088) دستش نمک نداره
4089) His departure / death was abrupt and completely unexpected.
4090) مرگ اون ناگهانی و غیر منتظره بود
4091) His donkey passed the bridge
4092) خرش از پل گذشت
4093) his elder brother
4094) برادر بزرگش
4095) His English has come on well
4096) انگلیسیش خوب شده(پیشرفت کرده)
4097) His fingers are all thumbs
4098) خیلی دست و پا چلفتی است
4099) His hand is crooked
4100) دستش کجه.
4101) His head is playing with his tail
4102) سرش با دمش (..) بازی می کنه .

4002) Hear me out first
4003) اول گوش کن ببین چی می گم
4004) hearing aid
4005) سمعک
4006) Heart and soul
4007) با دل و جان- با تمام قوا
4008) Heart is through his stomach
4009) مایه عیش آدمی، شکم است
4010) Heart speaks to heart
4011) دل به دل راه داره.
4012) Heartwarming tales of lovers in this world
4013) گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار
4014) Heaven forbid
4015) خدا نکند
4016) Heaven help him this time
4017) خدا به دادش برسد
4018) height
4019) ارتفاع
4020) held
4021) گذشته ی
4022) to hold نگهداشتن


4023) Help your self
4024) تعارف برای خوردن
4025) Help yourselves
4026) از خودتان پذیرایی کنید
4027) hen - packed husband
4028) مرد زن ذلیل ، شوهر تو سری خور
4029) hen-pecked husband
4030) مرد زن ذلیل
4031) Henpecked
4032) زن ذلیل
4033) her bark is worse than her bite
4034) زبونش مثل نیش مار
4035) Her colour has jumped away
4036) رنگش پریده
4037) her family will come before her career
4038) خانواده اش براش مهم تر از کارش است
4039) Her stomach is happy
4040) دلش خوشه
4041) Her tear fall fast
4042) اشکش در مشکشه.
4043) Her watch
4044) ساعت او
4045) here
4046) اینجا
4047) here by agree
4048) بدین وسیله موافقت می شود
4049) Here comes the bus.
4050) اینهاش-اتوبوس داره می اید


3952) He's a doctor.
3953) او یک دکتر است
3954) He's a farmer .
3955) و یک کشاورز است
3956) He's a Geramn
3957) او یک آلمانی است
3958) he's a good for nothing
3959) آبی از او گرم نمی شود
3960) He's a mechanic.
3961) او یک مکانیک (تعمیرکار)است
3962) He's a mum's boy
3963) بچه ننه ست.
3964) He's a pain in the neck
3965) واقعا مایه دردسره
3966) He's a tough kid and he acts up a lot
3967) او بچ? سرسختی است و کلی بی ادبی میکند.
3968) he's all the world to me
3969) همه چیز من اوست
3970) He's always making excuses
3971) همیشه عذر و بهانه میاره


3972) He's battled constantly
3973) بی وقفه در حال ستیز بوده
3974) He's birdbrained
3975) احمق
3976) He's doing fine
3977) خوبه
3978) He's from Canada.
3979) او اهل کانادا است
3980) He's on his way up
3981) او خودش را بالا می کشد
3982) He's pea brained
3983) مغز گنجشکی
3984) He's the oldest teacher in our school
3985) اون مسن ترین معلم مدرسه ی ماست
3986) He's wearing a white shirt.
3987) او همان است که بلوز سفید پوشیده است
3988) He`s all thumb
3989) ادم شلخته
3990) Head or tail?
3991) شیر یا خط؟
3992) Headache
3993) سردرد
3994) headed
3995) پیشتاز
3996) Heads or tails
3997) شیر یا خط
3998) Hear about
3999) شنیدن درباره ی
4000) Hear and don’t believe
4001) بشنو و باور نکن


3902) he was raised to the rank of colonel
3903) او را به مقام سرهنگی رساندن
3904) he was standing in the hall
3905) او در سرسرا ایستاده بود
3906) He was stuck between the earth and the sky
3907) مونده بود بین زمین و آسمون
3908) he was supposed
3909) اون قرار بود که...
3910) He watches T.v everyday.
3911) او هر روز تلویزیون تماشا می کند
3912) He went for wool , but came home shorn
3913) خواست ابروشو برداره زد چشمش رو هم کور کرد
3914) He went to school yesterday
3915) او دیروز به مدرسه رفت.
3916) He went to USA to continue his studies.
3917) او به ایالات متحده رفت که مطالعاتش را ادامه دهد
3918) He who blows into fire will have sparkles in his eyes
3919) چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی
3920) He who comes uncalled sits unserved
3921) مهمون ناخوانده ، خرجش پای خودشه.
3922) He who sows the wind shall reap
3923) هر که خربزه می خوره پا لرزش می شینه


3924) He who sups with the devil should have a long spoon
3925) اگر با شیطان هم غذا شدی ، باید قاشق بزرگ و بلندی اختیار کنی
3926) he woke up on the wrong side of the bed today
3927) اون امروز سرحال نیست
3928) He won't have a leg to stand on
3929) اون دلیلی برای اثبات گفته های خود نخواهد داشت
3930) he wont be long making up his mind
3931) زود تصمیمش رو می گیره
3932) He works
3933) او کار می کند
3934) He works hard
3935) او سخت کار می کند
3936) he wouldn't have been injured
3937) مجروح نمی شد
3938) He wouldn't hear it
3939) گوشش به این حرفا بدهکار نیست
3940) He wouldn't hurt a fly
3941) آزارش به یک مورچه هم نمی رسه.
3942) He'll be under the knife next week
3943) هفته ی آینده میره زیر تیغ
3944) He'll get more settled
3945) او جایگاهش را محکم تر خواهد کرد
3946) He'll need a raise
3947) او به ارتقاء درجه نیاز خواهد داشت
3948) He's a bag egg
3949) ادم بد طینت و بی صداقت
3950) he's a changeable person
3951) آدم خاکشیر مزاجی است

3852) He thinks himself very clever
3853) فکر می کنه خیلی زرنگه.
3854) He thinks of nothing but bed
3855) به فکر هیچی نیس الا زیر شکم !!
3856) He took a week leave
3857) اون یک هفته مرخصی گرفت
3858) He took for my brother
3859) او را جای برادرم گرفت.
3860) He took her tear out
3861) اشکشو در آوردی
3862) He took it on the chin
3863) اصلا) به روی خود نیاورد
3864) He treads on air
3865) روی پا بند نیست
3866) He tries to please them all
3867) سعی می کند که آنها را خوشنود نگه دارد
3868) He turned out to be a crook
3869) آدم حقه بازی از آب در اومد.


3870) He types the letters in the morning.
3871) او در صبح نامه ها را تایپ می کند
3872) He vs she in Office
3873) آقا بر عکس خانم در اداره
3874) He was a great connoisseur of paintings
3875) او در نقاشی یک خبره بود
3876) He was accused of murder
3877) به او تهمت قتل زدند
3878) he was all smiles
3879) قند توی دلش آب شد
3880) he was appointed chief
3881) به ریاست منصوب شد
3882) He was as cool as cucumber
3883) آب تو دلش تکان نخورد
3884) he was bound apprentice to me
3885) نزد من شاگرد شد
3886) He was caught in a shower
3887) بارون گیر شد.
3888) He was dead good-looking
3889) او خیلی زیبا بود
3890) He was driving at full speed
3891) با سرعت تمام می راند
3892) He was found guilty of the charge
3893) اون گنهکار شناخته شد
3894) He was framed
3895) براش پاپوش درست کردند
3896) He was in shiraz last week.
3897) او هفته گذشته در شیراز بود
3898) He was over yesterday
3899) دیروز خونه ی ما بود.
3900) He was quite a man in his days
3901) زمانی برای خودش ادمی بود
 
3802) He opens up a can of worms
3803) مثل کلاف سر در گُم
3804) He outgrows all his clothes
3805) لباساش براش کوچیک شدند.
3806) he paid the penalty
3807) تقاص پس داد
3808) He plays football everyday.
3809) او هر روز فوتبال بازی می کند
3810) He put a finishing stone
3811) سنگ تمام گذاشت
3812) He put his best foot forward
3813) از دل و جان مایه گذاشت
3814) He put it right on him
3815) نه گذاشت و نه برداشت خیلی رک بهش گفت


3816) he put me to shame
3817) آبروی مرا برد
3818) He ran into debt
3819) قرض بالا آورد
3820) He really opened up
3821) روش باز شد.
3822) He regrets very much
3823) مثل سگ پشیمان شده
3824) he s long on advice
3825) دست به نذر دادنش خوب است
3826) he s long on brains
3827) مخش خوب کار می کند
3828) he s not long for this world
3829) عمرش به دنیا نیست-پاش لب گوره
3830) He says it fell down from the sky
3831) می‌گوید که از آسمان به پایین افتاده
3832) he seems to be keen on my brother.
3833) انگار از برادرم خوشش اومده
3834) he shot himself
3835) او خودش را با تیر زد
3836) He should study tonight
3837) و باید امشب مطالعه کند
3838) He sits on the fence
3839) مثل عثمان بی طرف
3840) He smokes like a chimney
3841) خیلی سیگار می کشه-کاه دود می کنه.
3842) He spends money like water
3843) مثل ریگ رودخونه پول خرج می کنه.
3844) He splurge money around
3845) او پولش را به آتش می‌کشه (خیلی بی حساب و کتاب خرج می‌کنه)
3846) He teaches the devil
3847) به شیطون درس می ده.
3848) He that seeks finds
3849) جوینده یابنده است
3850) He that will steal an egg will steal a cow
3851) تخم مرغ دزد شتر دزد می شود.


3752) He is very quick witted
3753) او خیلی بامزه و حاضرجواب است
3754) He is very sloppy
3755) شلخته ست.
3756) He is very watchful of his flock
3757) او خیلی مواظب گله اش است
3758) He is wet behind the ears
3759) دهنش بوی شیر میده
3760) He is working at the moment.
3761) اون دارد در این لحظه کار می کند
3762) He is wrapped in his work
3763) سرش به کار خودشه.

Home boy & Home girl...... بچه محل
Are U happy or married.......... ؟. مجردی یا متاهل
I must talk so my self.... تعریف از خود نباشه
I wasn`t born yesterday....... موهامو توآسیاب سفید نکردم
She doesn`t lift a finger.......... دست به سیاه و سفید نمیزنه
Whenever he opens he`s mouth he puts he`s feet in it....... اومد حرف بزنه راه رفت
how much bread have u got..........؟ مایه تیله چقد داری
error is human........ انسان جایز الخطاس
i will put you in your place......... حالتو میگیرم
No offence........ دور از جون........و بعضی مواقع به معنی جسارت نباشه
You cant eat your cake and have it........... هم خدا رو میخواد هم خرما
what a stupid thing i did........ عجب غلطی کردم
Cause my finger...... وقتی چیزی رو به سمت کسی پرتاب میکنیم برای عذر خواهی این اصطلاح رو میگیم
he is so behind.......... طرف شوته
her bark is worse than her bite.......... زبونش مثل نیش مار میمونه
Variety is the spice of life.......... تنوع چاشنی زندگیه
it's beyond his mind............ عقلش قد نمیده
Great boast little toast....... پزعالی جیب خالی
i am as i am............. همینم که هستم
double whamming........... قوز بالا قوز
Rock the boat...... سنگ جلوی پای کسی انداختن
He has a big mouth....... ادم دهن لق
Are u with me........؟... داری منو
Don`t look the other way.......... خودتو به کوچه علی چپ نزن
Poor fellow......... بنده خدا
He is post master at .............. طرف خدای فلان کار است
Cut my legs and call me shorty........ تو گفتی و منم باور کردم
She`s a liar liar........ روده راست تو شکمش پیدا نمیشه یه
ta ta for now ......... ( خداحافظ (فعلا
night night boy....... سوسول
Chicken out...... این اصطلاح برای فردی استفاده میشه که جا میزنه تو کارا
to make two ends meat.( بیشتر برای جواب دادن در مورد شغل استفاده میشود (به معنی بخور و نمیر
First learn the rules then break some.... اول قانون رو یاد بگیر بعد اونو زیر پا بزار
He has money to burn...... اصطلاح برای ادم خرپول
He is loaded with money
He is made of money
He is rolling in it
He is well off
He was born with a silver spoon in his mouth
the weather has changed..... شرایط عوض شده
She was born on the wrong side of the bed........ حرام زاده
push arround the bush........ طفره رفتن
He`s all thumb...... آدم شلخته
talk of devils........... حلال زاده است
rool the red carpet for somebody.......... جلوی کسی گاو کشتن...احترام خیلی زیاد
to flatter.... پاچه خواری
to kissup somebody..... پاچه خواری
apple polisher..... پاچه خوار
give someone lip service....... شیر کردن کسی با حرف
chicken chicken..... چقدر ترسو
chicken feed.... پول خرد...ناچیز
chicken scrach.... خرچنگ قورباغه
bread line...... خط فقر
copy cat....... کسی که زود هر چیز را تقلید میکند
back breaking job...... شغل سخت و کمر شکن
has the penny dropped........؟ دوزاریت افتاد
dress up like a cristmas tree..... تیپ زدن
you shine like a new penny...... اصطلاح برای تعریف از افراد خوشتیپ
thick skull..... کله پوک
how can i put it into your thick skull...... چطوری توی کله پوکت فرو کنم
you look lost..... گیج میزنی
when there is a will, the is a way........ خواستن توانستن است
christ sake........ خدا به دادمون برسه
i put it down to experience....... پشت دستم رو داغ گذاشتم
I learned my lesson
I got the message
Goody Goody........ کسی که پاچه خواری یا خود شیرینی میکنه بهش میگن
Im just picking on you...... فقط سر به سرت میزارم....سر کارت گذاشتم
i will fix you........ پدرتو در میارم
i will teach you a good lesson
I will send you on a trip...... یه کاری کنم حال کنی
you`ve got belly........ شکم آوردی
your shirt is what i really adore......... ( لباست منو کشته ( لباس فقط برای مثال هست
stop talking rubbish........... شر و ور نگو
stop talking nonsense......... مزخرف نگو
excuse my french.......... گلاب به روت روم به دیوار
free loader...... اصطلاح برای ادمهای چتر باز که خونه فک و فامیل یا دوستاشون چتر بازی میکنن
white wash....... ماست مالی
I will rip you in half........ دو شقه ات میکنم
there`s the bell.... زنگ خورد
the class is missed
tell me what to do.......... تکلیف منو روشن کن
I was ruined....... پدرم در اومد
I had one of those days.
It`s a big bell...... این یه اخطاره
He has a hand in high places......... طرف خرش خیلی میره
Im getting nicked...... دارم کلافه میشم
You look like an apple on stick........ این اصطلاح را برای افرادی استفاده میکنیم که موهایشان نا مرتب و بسیار بلند است
Apple of someone`s eye....... نور چشمی
Be in harmony......... هماهنگ باش
To be in tune with....... هماهنگی
We are moving at snail`s pace...... خیلی کند پیش میریم
Im loaded........( توپ توپم(وقتی غذا زیاد خوردیم
I stuffed my face........ تا خرخره خوردم
It rings a bell to me....... برام آشناس
he is an understanding boy......... پسر فهمیده ای است
he is impossible........ اون غیر قابل تحمله
he is a head and shoulder above me.......... یه سر و گردن بلند تره
dont let the cat out of the bag........... راز رو فاش نکن
as cold as cucamber.......( آدم بی روح و بی احساس (سیرابی
Any body for tennis........... ؟ کسی حاضره؟کسی داوطلب هست
let me set the fire......... بذار دعواتون بندازم
can i put it in this way...............؟ میتونم اینجوری بگم
please correct me if im wrong......... اگه اشتباه میگم منو تصحیح کنید
what comes first....... چیزی که در مرحله اول مهمه
He looks proud......... خودشو میگیره
he has no right........ غلط کرده
if you dont go into too much trouble...... اگه تو زحمت نمی افتی
but no but........ اما و آخه نداره
you are the ultimate........ تو خود خودشی.....تو آخرشی
you are it
to sentence someone.......... محکوم کردن کسی
dont finger your point on someone`s else......... تقصیر کس دیگه ای ننداز
dont duck the responsibility
you should face the music.......... باید قبول کنی
strike a light...........( یه چراغ روشن .بعضی مواقع هم میگیم(بابا ایول
dont play tricks on my heart........ با قلب من بازی نکن
she is second to none............ دومی نداره آخرشه
its as A B C........ خیلی راحته مثل آب خوردن
other stuff like this......... یه چیزی تو این مایه ها
I beg you to pray....... التماس دعا دارم
he has got itchy feet........ اصطلاح برای کسی که دوست داره زیاد سفر بره
bark up the wrong tree......... تیرت خطا رفت
Bet on the wrong horse....... کسی که آینده نگریش خوب نیست
bull in a china shop.......... دست و پا چلفتی
cat get one`s tongue........ گربه زبونب و خورده
change horse in midstream........ وسط دعوا نرخ تعیین کردن
cry wolf......... چوپان دروغگو
making a roll call........ حاضر غایب کردن
my foot is twisted...... خورده پام پیچ
my hand is swollen..... دستم ورم کرده
Im having second thought....... نظرم عوض شد
for no reason....... همینجوری
you look fishy....... مشکوک میزنی
It calls question...... مشکوکه
Alles for you........ وای به حالت
We will se about it....... خواهیم دید
Must be nice........... وقتی از چیزی خوشحال میشیم
he has got snake in his pocket......... اصلاح برای آدمهای خسیس
He is charming....... مهره مار داره...جذابه
dont mock anyone........ کسی رو مسخره نکن
Pull the rog from under someone........ زیر آب کسی رو زدن
You blew it......... خیت کاشتی...گند زدی....ضایع کردی
it was publicly known....... گندش در اومد
he is in game....... طرف اهل حاله- اهل دل
wipe that smile of your face........ نیشتو ببند
that`s you....... اگه کسی به شما بد و بیراه گفت با این جمله ساده اصطلاحا میگین: خودتی
back at you...... اینم جوابت
im getting sick and tired of you........ دیگه داری حالمو بهم میزنی
i cant stand the sight of you.......... مرده شورتو ببرن
Out of sight,Out of mine......... از دل برود هر آنکه از دیده رود
legwork......... پادویی
it seems we are in the same boat....... به نظر میرسه راهمون یکیه
what a chick...... بچه پررو
you are so chicky........... عجب رویی داری-خیلی پررویی
its on the tip of my tongue........... نوک زبونمه
sleep of my tongue....... اشتباه لپی
piss off..... بزن به چاک
im a bit lost...... یه کمی گیج شدم
how could you do that with me.........؟ چطور تونستی این کارو با من بکنی
he is playing with you...... داره بازیت میده
do i have your word on it....... میتونم روت حساب کنم
let me clear up a couple of things............ بزار چند تا چیزو روشن کنم
dont use that tone with me...... با من اینجوری حرف نزن
he is a fun sucker........ اهل دل
suck fun out of everything........ فقط حال کن ...فقط خوش باش
are you listening to a word im saying........ اصلا گوش میکنی ببینی چی میگم
dance about the truth......... گربه رقصونی
sit that ass down........... بتمرگ
nothing major........ چیز مهمی نیست
its diffrent with me......... وضعیت من فرق فوکوله
are you bullshiting me.........؟ داری منو دست میندازی؟ اسگلمون کردی
im dying tobe with you...... میمیرم واسه اینکه با تو باشم
we`ll make jack so jelous...... یه کاری میکنیم بقیه از حسرت بترکن
throw your fear away.... رو دور بریز ترست
he is such a hash.......... (طرف عملیه) مواد مخدر استفاده میکنه
opium taker......... تریاکی
dig in....... بزن تو رگ
lets have a bite........ یه لقمه بزن
my mouth waters........ دهنم اب افتاد
you have no tolerance........ خیلی بی جنبه ای - ظرفیت نداری
you have little tolerance......... کم جنبه ای
there are limits to my tolerance.......... ظرفیت منم حدی داره- تحمل منم حدی داره
let it out and have a good cry........ گریه کن ...خودتو خالی کن
do you like to party....... دوست داری مواد مصرف کنی
he has a thing for speed.......... عشق سرعت
piegon fancier...... کفتر باز
enough is enough....... دیگه به اینجام رسیده....دیگه بسه
my job is on the line.......... شغلم در خطره
my pride is on the line........ آبروم در خطره
dont make me lose the face....... آبرومو نبر- ضایعم نکن
dont discredit me
i proud of you........ بهت افتخار میکنم
dont show off......... قیف نیا- کلاس نزار
Hey bulky.......... هی گنده بک
Arm wresteling...... مچ انداختن
Break the wishbone....... جناق شکستن
She drank a massive amount of wine..... ( خودشو خفه کرده بود(با شراب
Redneck..... جواد-خز
Hillbilly....... جواد جوات
Preserve your eyesight.......( مراقب چشماتون باشید(به کسی که چشم چرونی میکنه میگی
Pray in public but criticize in private........ تو جمع تشویق کن تو خلوت انتقاد
Rainy day...... روز مبادا
Work for rainy day...... برای روز مبادا کار کن
Let me agree to disagree....... بزار ادامه ندم- بیخیال شو
Let us leave it in that point
There is no point coming to this clay....... فایده ای نداره
The point is that........ نکته اینجاست
Thankyou for pointing that out....... ممنون که به این نکته اشاره کردین
I have a funny feeling.......... حالم یه جوریه- یه جور ناجور
Does he resent my being here........؟ دلخور شده من اومدم اینجا
Don’t molest me....... اذیت نکن کرم نریز
He is not like you........ به قیافت نمیخوره
Likes like like........... کبوتر با کبوتر
It doesn’t concern you........ به تو ربطی نداره
It has nothing to do with you
Mind your own business........ سرت تو کار خودت باشه
Spring cleaning.......... خانه تکانی
Fat chance...... غیر ممکن
Noway!............ عمرا
Never in a million.
Noway?............؟ راه نداره
curiosity killed the cat.......... کنجکاوی زیاد سر آدم رو به باد میده
dog eat dog....... سگ صاحابش رو نمیشناسه
donkey`s years..... یک قرن طول کشیدن
dumb bunny.......... مشنگ و منگل
eager beaver.......... کشته مرده کار
eat like a horse.....( مثل اسب خوردن(به قول ایرانیها مثل خر خوردن
every dog has his day........ یه روز هم نوبت ما میشه
fraidy cat....... ببو و بزدل
get on one`s high horse.......... از خود متشکر
get off one`s high horse......... از خر شیطون بیا پایین
go ape....... قاط زدن
hit the bulls eye....... (زدن توی خال)دقیقا به نکته اشاره کردن
hold one`s horse........ دندون رو جیگر گذاشتن
holy cow...........( طرف فیوزش پریده (قاط زده
horse around........ آتیش سوزوندن
horse trade......... چانه زدن
in the dog house.......... مثل سگ میترسه
kangaroo court........ ( کسی که خودش قضاوت میکنه و تنها به قاضی میره (دادگاه سر خود
heart is through his stomach ......... مردها بنده شکم اند
when you are in Rome do as the Romans do.... خواهی نشوی رسوا همرنک جماعت شو
don't bite off more than you can chew ......... لقمه را به اندازه دهانت بردار
don't bite the hand that feeds you......... نمک خوردى نمکدان مشکن
don't cry over spilt milk ریخته رو نمیشه جمع کرد ............ آب
he kicked the bucket yesterday.......... دیروز غزل خداحافظی رو خوند
he is all thumb.......... آدم دست و پا چلفتیه
lets sleeping dogs lie....... پا روی دم شیر نذار
live high on the hog...... زندگی بر وفق مراد بود
lock the barn door after the horse is gone...... اصطلاح به معنی نوش دارو پس از مرگ سهراب
make the mountain out of a molehill.......... از کاه کوه ساختن
monkey business........ خر کاری
put the cart before the horse........ کارها رو سر و ته انجام دادن
rain cats and dogs........ (آسمان سوراخ شده) وقتی باران شدید میاد این اصطلاح رو به کار میبریم
rat out on........ کلاه کسی رو برداشتن- به کسی خیانت کردن
rat arce......... چرخیدن- گیج زدن دور خود
road hog....... لایی کشیدن تو خیابون
scarely cat........ ببو...شوت
smell a rat........ اینکه کاسه ای زیر نیم کاسه است
straight from the horse`s mouth.......... منبع موثق
straw that breaks the camel`s back......... این رو زمانی استفاده میکنیم که یک مشکل شوخی شوخی جدی میشه
Tail between one`s leg......... از خجالت آب شدن
Take the bull by the horns..... دل به دریا زدن
Talk until the cows come home....... مغز همه رو خوردن
Throw someone to the wolves....... تو دل شیر رفتن
Turn tail.......... دم روی کول گذاشتن
Wolf in sheep`s clothing....... (گرگ در لباس بره) اصطلاح برای ادمی که سعی میکنه خودشو خوب جلوه بده
Black will take no longer......... بالاتر از سیاهی رنگی نیست
No pains,no gains........ نابرده رنج گنج میسر نمیشود
Everyone is in the same boat........ بر هر که بنگری به همبن درد مبتلاست
He that hunts two hares will catch neither....... با یک دست نمیشه دو هندوانه برداشت
Knowledge is power.......... توانا بود هر که دانا بود
What comes with the wind goes with the water............ باد آورده رو باد میبره
To kill a man with a cushin........... با پنبه سر بریدن
One cant make war with rose water.......... تو دعوا حلوا پخش نمیکنن
He`s more catholic than the pope........... کاسه داغ تر از آش
He build castles in the air............ آدم خیالاتی ....کسی که خیال خام تو سرش داره
The proof of pudding is in the eating.......... حلوای تنتنانی تا نخوری ندانی
In the long run right will out............. حق به حق دارمیرسه
Exchange is no robbery.......... چیزی که عوض داره گله نداره
It is six of one and half a dozen of the other............. چه علی خواجه چه خواجه علی
Charity begins at home......... چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
There is a honour among thieves........ چاقو دسته خودشو نمیبره
There is no room to swing....... جای سوزن انداختن نیست
His foot is on the verge of the tomb.......... پاش لب گوره
He is rolling in money....... غلط میخوره توی پول
To play a lyre in vain to an ass.......... یاسین به گوش خر خوندن
After death the doctor........ نوش دارو پس از مرگ سهراب
He snapped his finger at his friend........ به ریش دوستش خندید
The nest of the blind is made by God........... خدا کس بی کسان است
Bird of a feather flock together......... کند هم جنس با هم جنس پرواز
A pebble and a diamond are all alike to a blind man.......... برای کور تاریک و روشن یکسان است
A bad vessel is seldom broken.............. بادمجان بم آفت نداره
One word leads to another......... حرف حرف میاره
As you make your bed,so you must lie on it........ خودکرده را تدبیر نیست
The nearer the church, the further the grace......... کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره
Here is the thief, and here is the goat....... دزد حاضر و بز حاضر
Nothing is so easy as revenge, nothing is so grand as forgiveness........ درعفو لذتی است که در انتقام نیست
I was embarrassed to death............. از خجالت مردم
What brings you here..........؟.. از این طرفا
Watch for man....... مواظب مردا باش
Do you have any dirty secret...........؟ گناه ناجوری کردی
Watch out...... بپا
Shut the hell up........ خفه شو..دهنتو ببند
Sit the hell down........ بتمرگ
It was like this........ اینجوری شد...اینطوری شروع شد
He is not my type.......... ما به هم نمیای
Swear on god........... قسم به خدا
Shaking........ قر دادن- رقصیدن
I will make your life a living hell......... زندگیتو جهنم میکنم
You will spoil the effect........ از دهن میفته...مثلا شامت از دهن میفته
It is going to beg.......... باد کرده
To be supposed to....... قرار بود
Skip the class...... دودر کردن کلاس
Gate crasher........ مهمان ناخوانده
Make face..... شکلک در آوردن
Make mock
Don’t teas me......... اذیت نکن
Henpecked..... زن ذلیل
patriarch....... مرد سالاری
Matriarch...... زن سالاری
Distraction........... نکته و یا گزینه انحرافی
It isn’t worth a penny.......... پشیزی نمیارزه
You are the abbreviated from of nothing........... هیچی نیستی ...سوسکی
She burst into tears........ زد زیر گریه
Shed tear........ اشک ریختن
Cry slightly....... خیلی ارام گریه کردن
Disloyal......... بی وفا
It is crystal clear......... تابلوئه...کاملا واضح
Don’t make a spectacle of your self.......... تابلو بازی در نیار
It is obviously to all........ همه میدونن
Man of house........ مرد خونه....مثلا خانوما میگن مرد خونه نیست
How nice....... چه خوب
Since that is the case......... حالا که اینجوریه
Jump in........ وسط حرف کسی پریدن
Weird thing..... حال عجیب
I heard from mouth of a horse......... از یه منبع موثق شنیدم
Thisworld........ این دنیا .....afterworld....... جهان آخرت
Underworld......... دنیای تبهکاران
Don’t do rascality..... پدر سوخته بازی در نیار
Be in the pink......... چاق و چله بودن.......سرحال و قبراق بودن
To be in the red...... بدهکار بودن..حساب منفی داشتن...بد حساب بودن
Be in the black......... موجودی داشتن...خوش حساب بودن
Catch someone red handed........ سر بزنگاه کسی را گرفتن...مچ کسی را گرفتن
White lie....... دروغ مصلحت آمیز
Get out of the red.......... از زیر بار قرض بیرون امدن
Red carpet........ پذیرایی مخصوص...جلوی کسی گاو کشتن
Rose-colored spectacles.......... عینک خوش بینی
In a brown study............ در عالم هپروت
To give someone the green light.............. چراغ سبز نشان دادن
Out of the blue.......... مثل عجل معلق
A white elephant....... گران...پر دردسر...بی خاصیت
Hey disloyal….dont you love me anymore? آهای بی وفا دیگه دوستم نداری
Here we go....... بزن بریم ...بسم ا
Come apart at seams........ از کوره در رفتن
Lend someone an ear...... دل به دل کسی دادن
Not hold a candle to someone........ به گرد پای کسی نرسیدن
Bark up the wrong tree...... سوراخ دعا را گم کردن
Be low man on the totem pole......... مثل خر لنگ بودن
In nothing flat...... به سرعت باد... مثل باد
In a flash........ مثل برق
See the writing on the wall........ نتیجه مثل روز ..مثل آفتاب روشن
Be green...... تازه کار بودن
Be wet behind the car........ ناشی بودن
Go to nuts and bolts.......... سراغ اصل مطلب رفتن
Have a green thumb.......... دست خوب داشتن
Chain smoker........ (کسی که سیگار پشت سیگار روشن میکنه)سیگاری قهار
spend money like water........ مثل ریگ پول خرج کردن
run arround like a chiken with its head cut off............ مثل مرغ سر کنده دور خود چرخیدن
be tough as nails....... مثل کوه استوار
like a bat out of hell....... مثل فشفشه
easy as pie.......... مثل آب خوردن
be sharp as tack................ تیز بودن
be like looking for a needle in a haystack............ توی کاهدان دنبال سوزن گشتن
quick as a wink........... به یک چشم به هم زدن
tell like it is............... روراست بودن....بی پرده حرف زدن
to play lyre in vain to an ass.......... یاسین به گوش خر خوندن
to rinse the prayer carpet......... جانماز آب کشیدن
be a hit below the belt.......... ضربه ناجوانمردانه
be a loner....... تک رو بودن
be a long shot........ تیری در تاریکی
cannot change a leopard`s spots......... آش کشک خالته
Drag one`s feet....... لفت دادن و کش دادن کار
Elbow one`s way in........... سرخر شدن
Face up to sth............ تن در دادن به کاری
Fair shake....... حق کسی را دادن
Fall apart......... از پا در آمدن
Fall down on the job.......... مثل خر تو گل ماندن
Feel fenced in.......... گیر افتادن
Feel hemmed in........ تو تله افتادن..گیر افتادن
Feel like a million bucks.............. مثل اینکه خدا دنیا رو بهش داده
Find middle ground....... میانه روی کردن
Flip out......... فیوزش پریده...طرف چت میزنه
Flow the tide........... همرنگ جماعت شدن..با باد حرکت کردن
Fly off the handle............. ترمز از دستش در رفت....خیلی عصبانی شد....قاط زد
Get ahead......... پیشرفت کردن
Get burned............ نقره داغ شدن
Get the show on the road........ دست به کار شدن
Give someone`s a piece of one`s mind.............. هر چی از دهنش در اومد گفت
Give someone the ax.............. از پشت به کسی خنجر زدن...بی خبر خنجرزدن
reward............ مژدگانی
touch me that..... اونو بده من
finishing touch....... حسن ختام
set the table.......... چیدن میز
help your self............. وقتی چیزی تعارف میکنیم بفرمایید
pick on somebody on your own size........ با یکی شوخی کن که هم قد خودت باشه
chewbreaking language........ زبان عامیانه
to kill somebody with kindness.............. دوستی خاله خرسه
he is a new money.......... آدم تازه به دوران رسیده
his days are numbered.......... پاش لب گوره
squeak throw a test .............. نمره ناپلئونی
kick the bucket.......... به درک واصل شدن
you have got bags underyour eyes............. زیر چشات پف کرده
cats eye........... شبرنگ
dream on.........( خواب دیدی خیر باشه (به حالت مسخره
cold sore........... تبخال
burn to a crisp........... جزغاله شدن
set somebody up.......... پاپوش درست کردن برای کسی
frame somebody
she married beneath......... با پایینتر از خودش ازدواج کرده
on me...... مهمون من
on my treat
roughneck......... گردن کلفت
giant idiot.......... نره خر
this idiot didn`t get what i said....... گاگول اصلا نفهمید من چی گفتم
they cannot handle it........... ظرفیتشو ندارن
dont be funny............ مزه نریز
i`ll get a charter.......... دربست میگیرم
go and fly a kite.......... برو بابا
I will recieve your benediction........ دعای خیر
U are adorable together........ واقعا برازنده هم هستید
you should be ashamed........ خجالت بکش از خودت
I give U a point........ یه آوانس میدم بهت
He is off the record......... خودمونی
i had a narrow escape...... خطر از بیخ گوشم گذشت
we are now even...... حالا با هم بی حساب شدیم
that will be even........ اینجوری بی حساب میشیم
i kept telling you...........؟... هی بهت نگفتم
she gave me cold shoulder...... بهم بی محلی کرد
back at you......... اینم جوابت
you are dreaming....... دلت خوشه ها
dream on....... به همین خیال باش
have one...take one....... برای تعارف کردن میوه یاچیز دیگه
talk highly of someone.......... از کسی تعریف کردن
You are going too fun........ دیگه شورش رو در آوردیا
U r so behind...... خیلی شوتیا
dont idle your time...... وقتتو تلف نکن
moral lesson......... پیام اخلاقی
He charmed his way in my heart........... تو دلم جا باز کرده
You can be of no help....... از دستت کمکی بر نمیاد
I didn`t mean to upset you......... نمیخواستم ناراحتت کنم
talk highly of someone....... از کسی تعریف کردن
why did you discourage him.........؟ چرا زدی تو ذوقش
zid up....... دهنتو گل بگیر
I will show you some skill......... یه چشمه ای بهت نشون میدم
let settle it....... شر رو بخوابونیم
the situation is way out of control.......... کار از این حرفا گذشته
put some effort....... یه خودی نشون بده
get this straight to your ear.......... اینو خوب تو گوشت فرو کن
why do U make fun of me..........؟ مگه من شدم مسخره شما؟....چرا منو مسخره میکنی
U were saying......... داشتید میفرمودید
testtify against someone.......... بر علیه کسی شهادت دادن
U were a babe in the arm......... بچه بودی به سیب زمینی میگفتی دیبدمینی
That`s that....... همینی که هست
see someone off...... بدرقه کردن
U made me like dumy...... عروسکی بودم برات
when I say no i mean it........... وقتی میگم نه یعنی نه
Its a Guy thing..... مساله مردونس
Have U ever seen this side of him.....( تا حالا اون روشو دیدی(مثلا ادمای دو رو
u scared the wits out of me...... زهرمو آب کردی
U R so cheap..... خیلی پستی
U R bagged...... سوسک شدی
I wrote it by mistake........ دستم خط خورد
right on....... دمت گرم
strike a light........ بابا ایول دمت گرم...بزن قدش
no hard feeling........ آشتی آشتی
burry the hatches........ آشتی کردن
uncross with with U......... باهات قهرم
hackle & haggle on the price.......... چک و چونه زدن سر قیمت
bargain with someone over the price
big spender........ دست و دلباز
he is intelligent......... کله اش کار میکنه
he faced an obstacle......... سرش به سنگ خورد
he has a stony heart......... دلش از سنگه
I feel sad......... دلم گرفته
he has the habit of stealing.......... دستش کجه
he can earn his living.......... دستش به دهنش میرسه
I took a risk.......... دل به دریا زدم
he has dangerous political views.......... کله اش بوی قرمه سبزی میده
I desire to be with you.......... دلم هواتو کرده
I can do nothing.......... دستم به جایی بند نیست
I am broken these days.......... دستم تنگه
he was scared to death.......... بند دلش پاره شد
he came to his senses.......... حالش جا امد
I dont have the face to tell him.......... رویم نمیشه که بهش بگم
he is half-seas-over........... کله اش گرمه
he made a scene............ قیامتی بر پا کرد
he is no scholar........... چیزی بارش نیست
dont lose your hair........... دستپاچه نشو
play hard to get................ طاقچه بالا گذاشتن/ ناز کردن
get cute with............. سر کسی شیره مالیدن
I'm game ............... پایه ام
go dutch with.............. دنگی حساب کردن
on the house............ مجانی/ مفت/ به قول ایرانیا صلواتی
do time ............... آب خنک خوردن/ زندانی کشیدن
skip town............. جیم شدن
wouldn't be caught dead............... عمرا
till the cows come home
stick out like a sore thumb............. تابلو شدن
throw a monkey wrench in the works................. چوب لای چرخ کسی گذاشتن
give somebody your word................. قول شرف دادن
keep someone posted......... در جریان گذاشتن
Play ball with someone ........ دست به دست کسی دادن ، با کسی همکاری کردن
The coast is clear......... اوضاع روبراهه ، خبری نیست
Turn someone off........... حال کسی را گرفتن ، دلسرد کردن
All ears.............. سرا پا گوش بودن
bend over backwards to do something................ از جان مایع گذاشتن
Come down to earth............ از رویا بیروین آمدن ، واقع بین بودن
at six and sevens.............. سر در گم ، به هم ریخته ، آشفته
Sitting pretty................ در بهترین شرایط قرار داشتن
Let sleeping dog lie............. پا روی دم سگ (کسی) نگذاشتن ، دنبال دردسر نگشتن
[
The party is over............ دیگه بازی تموم شد
When the pigs fly............ وقت گل نی
white wash............. ماسمالی
put sb down................. کسی رو ضایع کردن
Making goof....................... سوتی دادن
have a golden touch....................... یعنی دست به هر چیزی می زنه طلا می شه
grin and bear it. ............... دندان روی جگر گذاشتن
come off one’s high horse.............. از خر شیطون پایین اومدن
take a leap in the dark...................... دل به در یا زدن
I have nothing to do with you ................... دیگه نه من نه تو
ask for sb's hands .................. تقاضای ازدواج کردن
اعداد در اصطلاحات
All in one......... همه با هم
All rolled up in one....... در یک آن به طور هم زمان
At one time......... یک زمانی...اون وقتها آن زمان
At one with someone...... هم عقیده بودن...یک حرف بودن
Back to square one.......... سر خانه اول...دوباره از صفر شروع کردن برگشتن
Dressed to the nines...... هفت قلم آرایش کرده بود
For one thing........... اولا ...یکی اینکه
Forty winks....... چرت...خواب مختصر
Give three cheers for someone.......... هورا کشیدن ..تشویق کردن
Great one for something........... عشقش اینه که
Hundred to one shot/chance............ شانسش زیر صفر...شانس یک در هزار
In two minds about something......... دودل بودن
In two shakes of a lamb`s tail............ سه سوت...ایکی ثانیه
Kill two birds with one stone............ با یک تیر دو نشان زدن
New one on me........... تازگی داشتن..غیر منتظره بودن
Nine-day wonder........... جلب نظر میکنه اصطلاح برای چیزی که یه مدت
Nine times out of ten.......... اکثرا..اغلب
On all fours....... چهار دست و پا
On cloud nine.......... ذوق زده شدن
One and only........ عالیترین..بهترین
One and the same........ فرقی نمیکنه
One by one....... یکی یکی
One good turn deserves another.......... جبران کردن...از خجالت کسی در اومدن
one in a million........ بی همتا
one of the boys....... پای ثابت گروه...اصطلاحا میگیم ادم پایه
one of these days..... یکی از همین روزا
one of those days....... روز بدبیاری یا رو شانس نبودن
one of those things......... بدبیاری...بد شانسی
one ro two..... تعداد انگشت شمار
the one that got away....... قسر در رفتن
one`s lucky number comes up........... شانس در خانه کسی را زدن
one`s opposite number............ همتا ...هم ردیف
pull a fast one one someone......... کلاه کسی را برداشتن
put two and two together........... شصت کسی خبر دار شدن
quick one.......... نفسی تازه کردن
Seventh heaven......... در پوست خود نگنجیدن
A stitch in time saves nine......... علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
Ten to one....... به احتمال قوی ...احتمال ده بر یک
There are no two ways about it........... راه چاره دیگری وجود ندارد
Two can play game....... چیزی که عوض داره گله نداره
Two heads are better than one.......... هر سری یک فکری دارد
Two wrong don’t make a right........ خون رو با خون نمیشورن
Two`s company there`s a crowd........ دو تا خوب سه تا زیاد
Have a swallen head........ کله پر باد داشتن
Make someone`s blood boil......... خون کسی رو به جوش آوردن
Be at someone`s elbow....... تو دست و بال کسی بودن
Bite off more than one can chew......... لقمه بزرگ تر از دهان برداشتن
Be out of lunch.......... توی باغ نبودن
Be tickled pink............ قند توی دل کسی آب شدن
Beat the odds........... دل به دریا زدن
Count to ten........ (صلوات بفرست) هنگام عصبانی شدن
the ABC of sth ............. الفبای چیزی - مقدمات چیزی
be about to................ در آستانه کاری- در شرف اقدام به کاری
abrupt turns(in the road)..............( پیچ های تند(در جاده
his accent gave him away................ لهجه اش او را لو داد
accidents will happen.................... جلوی سوانح را نمی شود گرفت
of one's own accord.................... داوطلبانه -به میل خود
of no account........................... بی اهمیت- بی ارزش و اعتبار
there's no accounting for taste....................... هر کس سلیقه ای دارد
sb's achilles heel.................................... نقطه ضعف شخصی
act of God...................................... مشیت الهی
act/play fool ............................. دیوانه بازی در آوردن
actions speak louder than words.................... به عمل کار بر آید به سخن دانی نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست
add fuel to the fire......................... آتش را دامن زدن
add insult to injury.............. روی زخم کسی نمک پاشیدن.بد را بدتر کردن
that is my affair.................. به خودم مربوط است
after pnc's own heart................. دلخواه کسی- باب میل کسی
after you,please...................( اول شما بفرمایید!(در آستانه درب ورودی
against the grain....................... بر خلاف میل یا آرزوی شخصی
be against the grain..................... مایه دردسر بودن- نگران کننده بودن
habies in the world........................ افراد ساده و معصوم
a baby in arms....................( بچه بغلی(کنایه از افراد بی تجربه و نابالغ
like the back of abus.................. خیلی زشت و بد ترکیب
on one's back................... مریض- بستری
back out..................... شانه خالی کردن-زیر قول زدن
back stairs..................... غیر مستقیم-غیر رسمی
backroom boys.................. اهل مطالعه- اهل تحقیق
a bad workman blames his tools.................. عروس نمی تواند برقصد می گوید زمین کج است
stop hemming and hawing around................... اینقدر من و من نکن
in a mad rush................ هول هولکی- با عجله
that is that....................... همین و بس
a bird of ill omen............. آدم بد قدم
his name is mud...................... اسمش بد در رفته
to some extend ................ تا حدودی
where there is a will,there is a way........... کار نشد نداره
Behave yourself........... مودب باش
Shame on you........... خجالت بکش
No waves are made.................. آب از آب تکون نمی خوره
Sorry excuse................ عذر بدتر از گناه
Don not get on my bad side.............. آن روی منو بالا نیار
he let it slip................. از دهنش در رفت
rack your brain................... به مغزت فشار بیار
Keep under your hat .............. به کسی نگیا
knock my socks off........... کفم برید
Go fly a kite............... بزن به چاک
in the hole................... هشتش گروی نهشه
Shake a leg................ بجنب-عجله کن
dead and buried ............... هفت کفن پوسانده
with a high hand........................... پر فیس و افاده
have ( got ) mixed feeling.................. بر سر دو راهی گیر کردن
no pains no gains....................... نابرده رنج گنج میسر نمیشود
nothing venture ,nothing gain.......................... برای رسیدن به چیزی که میخواهی باید ریسک کنی
Let bygones be bygones .............................. گذشته ها گذشته، بیا گذشته رو فراموش کن
pile on the agony .................. ننه من غریبم در اوردن
a shoulder to cry on ..................... سنگ صبور ، همدرد
اندامهای بدن در اصطلاحات
heart to heart talk........ گفتگوی صمیمانه
putting our heads together....... فکر های خود را روی هم ریختن
learn by heart...... از حفظ کردن...از بر کردن
the answer is right under your nose....... جواب مثل روز روشنه
hit the nail on the head......... تو خال زدن
see eye to eye....... هم دل بودن..هم عقیده بودن
have one`s nose in the book........... دائم سرش تو کتاب است
took the words out of my mouth........ سخن از زبان من گفتن
getting to the heart of the matter.......... دست روی اصل مطلب گذاشتن
be all thumb........ دست پا چلفتی بودن
make no bones about it.......... رک و پوسکنده گفتن
there is more to the matter than meets the eye........... مسئله پیچیده تر از اونه که میبینیم
the matter in hand........... موضوع مورد بحث
turn a blind eye......... نادیده گرفتن..چشم پوشی کردن
make head or tail of something........... سر در آوردن از چیزی
get off your chest............. خود را خالی کردن دق دل
off hand...... فی البداهه....سر ضرب
Tell something straight from the shoulder........ بدون رودربایستی گفتن
To earmark something for this end........ اختصاص دادن برای این هدف
Take fresh heart at something........ به چیزی دلگرم شدن..به چیزی دل بستن
Be a heartening development............ پیشرفت دلگرم کننده...چشمگیر
Eat one`s heart out........ غصه چیزی را خوردن
Take the responsibility on one`s shoulder........... مسئولیت چیزی رو به عهده گرفتن
The Achilles` heel of something......... نقطه ضعف چیزی...پاشنه آشیل
Take heart....... دلگرم شدن... جرات کردن
Put one`s best foot forward............ زیاد هر چه سریعتر ..با سرعت
Heart of the matter......... جان کلام...لب مطلب
Have some ideas in my head........... یه فکرایی دارم
Keep one`s fingers crossed............. انشاله خدا کنه
اصطلاحات راجع به زمان، بسیار ساده ولی کاربردی
In no time....... آنی
Times without number...... پی در پی..بی شمار
Take your time..... عجله نکن
The other day..... چند روز قبل
It was high time....... وقت اون رسیده..دیگه وقتشه
When the time was ripe...... در وقت مناسب/مقتضی
For the time being..... حال حاضر در
In the short run........ در کوتاه مدت
In the long run......... دراز مدت در
Time alone will tell....... آینده معلوم میکنه
One of these days...... همین روزا ...به زودی
At the eleventh hour........ درآاخرین لحظه
Once in a blue moon...... خیلی به ندرت
Every now and then........ هر از گاهی
Work against the clock..... به کوب کار کردن
At your earliest convenience........ در اولین فرصت
Time and again....... چندین بار...بارها
Every other day............ یک روز در میان
Time presses...... وقت تنگ است
Spare time........ وقت آزاد...اوقات فراغت
Time is up....... وقت تمام است
In the nick of time....... سر بزنگاه
fine است و معمولا همه در جواب میگن how are u یکی از ساده ترین سوالهایی که در طول روز از ما پرسیده میشه
ولی آیا جواب دیگه ای وجود نداره؟ thanks
زمانی که شما احساس خوبی میکنید
How are you
in the pink
I feel exellent
I feel great
I feel marvelous
All the systems go well
Everything in the garden is lovely
Over the moon
On the top of the world
I`m having the time of my life
In seventh heaven
As right as rain
وقتی شما عادی هستید و احساس خاصی ندارید
How R U
Surviving
Hanging in there
So So
Alive and kicking........ ای رنده ایم
Could be better
Decent
وقتی احساس خوبی ندارید یا ناراحت هستید
How R U
I feel blue
I feel low
I feel lousy
I`m having one of those days
I`m not feeling well
Could be worse
وقتی شما احساس خستگی میکنید
How R U
Im dead on my feet
exhausted
I feel like a bus ran over me
Im wipped out
Im dog tired
Im dead tired
وقتی شما احساس نگرانی میکنید
How R U
In the jam
In the soup
between the devil and deep sea
Anxious
ولی جمله های دیگه ای هم وجود I think برای ابراز عقیده چند تا جمله و راه بلدید؟ هر وقت از شما سوالی میشه اکثرا میگید
دارند :
In my book
Im of the opinion that
In my point of view
I express the idea that
I feel strongly that
In my estimation
It`s important........ مهمه که
It is of capital importance...... مهم در راس مسائل
It is of crucial importance
I pot significant
One is important is that........ خیلی مهمه اینه که یه چیزی که
to the best of my knowledge......... میدونم تا اونجایی که

He is a gentleman all round
اون از هر جهت یم ادم با شخصیت است

He is a handy man
مثل آچار فرانسه

He is a hard worker
او کارگر سخت کوشی است

he is a jack of all trades
ذی فنون

He is a little wrong in the upper story
بالا خانه اش مشکل داره.

He is a man of influence
اون مرد صاحب نفوذی هست


He is a money bags
رو گنج نشسته.

He is a naughty boy
او پسر شیطانی است

He is a nobody
کاره ای نیست.

He is a rubber neck
او خیلی فضوله

He is a tough guy
اون ادم پرطاقت و قرصی است

he is a well-dressed and a polite youth.
اون یک جوان اراسته و مودب است

he is a yes-man.
او آدم بله قربان گویی است.

He is about your age
تقریباً هم سن شماست.

he is above himself
او مغرور است

He is above telling a lie
اهل دروغ نیست.

He is acting a part
داره نقش بازی می کنه

He is acting a part. I don't think he is ill at all
داره نقش بازی می کنه.خودش رو زده به مریضی.

He is ahead of his class
شاگرد اول کلاسه.

He Is Ahead Of His Time
از زمان خودش جلوتره

he is all thumb
ادم دست و پا چلفتیه

He is all wet to the skin
مثل موش اب کشیده

He is always crying poverty
همیشه زار می زنه.

He is always on the go
آرام و قرار نداره.

He is always on the move
مدام در حرکته.

He has an evil eye
چشمش شور است


He has an iron will
اون اراده ی اهنین دارد

He has ants in his pants
آروم و قرار نداره

He has been kicked by a mosquito
پشه لگدش زده .

he has changed a good deal
خیلی تغییر کرده

He has gone off his head
دیوونس. عقلش رو به کلی از دست داده.


He has got a terrible temper
اون اخلاق بدی دارد

he has got sticky finger
طرف دستش کجه

He has light fingers
دستش کج است

he has no right
غلط کرده

he has no sense of shame
خجالت سرش نمی شود

He has not a penny to bless himself
اه ندارد که با ناله سودا کند

He has not a penny to bless himself with
گور ندارد که کفن داشته باشه.

he has not fixed
تعمیر نکرده است

He Has Nothing Between His Ears
اصلاً عقل تو کلش نیست

He has nothing of his own
در هفت آسمان یک ستاره هم ندارد

he has something in his hand
او چیزی در دست دارد

He has style
صاحب سبک است

He has to go.
اون مجبور است برود

he hits his aim
به مقصودش رسید

he is a big shot
او ادم مهم و با نفوذی است

He is a drivers badly
او به طور بدی رانندگی می کند

he is a fair_weather friend
رفیق نیمه راهه

He is a football enthusiast
دیوونه ی فوتباله.

he is a free loader
آدم چتر بازیه


He does long tongue
زبون درازی می کنه

He doesn't care a pin
ککش هم نمی گزد

He doesn't have the heart to
دلش رو نداره.

He doesn't look his age
اصلاً نشون نمی ده.

He doesn’t have to
اون مجبور نیست

He fell down on spot
افتاد و در جا مرد.


He gave me the cold shoulder
اون به من کم محلی کرد

He goes
او می رود

He goes to school everyday
او هر روز به مدرسه می رود.

He got a good beating
یک کتک خوبی خورد

he got a raise
اضافه حقوق گرفت

He got a soft job
کار راحت و آسونی پیدا کرده.

HE got an unfair deal
آقا:یک معاملهء نا مناسب انجام داده است

He got the best mark in the exam
او بهترین نمره را در امتحان گرفت

He graciously acceded to our request
او با نهایت مهربانی با خواهش ما موافقت کرد

He had been telling a pack of lies
یک مشت دروغ تحویل ما داده.

He had picked
او چیده بود

He had to teach.
او مجبور بود درس بدهد

he has 6 mouth to eat
سر عائله دارد

He has a big mouth
ادم دهن لق-دهن لق است

he has a finger in every pie
نخود هر آش است

he has a great deal pull
خریش می رود

He has a hand in high places
طرف خرش خیلی میره

he has a high sense of duty
او وظیفه شناس است

He has a loose tongue
دهنش چفت و بست نداره.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.